چکیده:
منتقدان خداباوری، وجود شرور در جهان را دلیلی بر نفی خدا یا نفی صفات کمالیه او میدانند. در مقابل، خداباوران با ارائه پاسخهایی این تلازم را انکار کرده، ادلۀ اثبات خدا را بدون معارض میشمرند. یک پاسخ اجمالی این است که انسان به دلیل معلومات اندکش نمیتواند حکم به تنافی وجود شرّ با وجود خدا بدهد؛ زیرا ممکن است خداوند به خاطر دلائل قانعکنندهای که از انسان مخفی است، جلوی شرور را نگرفته باشد.
یکی دیگر از راههای حل این شبهه، توجه به ساختار وجودی انسان است. انسان موجودی است مختار؛ در نتیجه، رسیدن او به کمال نیز با انتخاب خوبیها و همراه با تلاش حاصل میشود. در این بین، سوء استفاده برخی از انسانها از اختیارشان، شرور اخلاقی را در پی داشته است؛ اما معقول نیست که برای دفع شرور اخلاقی، جلوی راه کمال انسانها گرفته شود. شروری هم که ناشی از اختیار انسان نیستند، از ویژگیهای طبیعی عالم مادّه و زندگی اجتماعی محسوب میشوند و موجب امتحان انسان و زمینه رشد او هستند. همچنین بر اساس روایات دینی، خسارتهایی که به برخی از انسانها در اثر شرور وارد میشود، اگر متاثر از گناهان آنها و نوعی عذاب و تادیب نباشد، به شیوههای گوناگونی از سوی خداوند جبران خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
یکی از مسائلی که باعث ایجاد سؤالات و ابهاماتی شده و دستاویز مهمی برای ملحدان و منتقدان خداباوری گردیده، مسئله وجود شرور و نابسامانیهای عالم است؛ سؤالاتی از این دست که چرا در جهان خلقت، رنج و سختی وجود دارد؟ چرا خداوند جلوی شر و ناگواریها را نگرفته است؟ آیا بلاها، مصائب، نقصها و...
روش نقد از آنجا که اشکالات منتقدان مبتنی بر این است که لازمه وجود شر، نبودن خدا یا فقدان صفات اوست، لذا معتقدان به خدا در دفاع از عقیده خود باید نشان دهند که نتیجه منطقی وجود شر لزوماً یکی از این دو امر، یعنی انکار خدا یا نفی صفات کمالیه او نیست؛ بلکه احتمالات دیگری هم در بین هست که مبین سازگاری وجود شر با خداباوری است، مثلاً ممکن است خدای متعال نه به خاطر بیعدالتی، عجز یا جهل، بلکه به خاطر وجود مصالح و فوائدی بسیار مهم یا دلائل و حکمتهایی قابل قبول، جلوی شرور عالم را نگرفته باشد؛ صرف اینکه انسان خداباور بتواند نشان دهد که امکان چنین احتمالاتی هست، تلازم ادعا شده از بین میرود و در نتیجه، دیگر نمیتوان وجود شر را معارض با ادله خداشناسی مطرح کرد.
پاسخ کلی و اجمالی یکی از راههای دفع شبهه شرور، توجه به علم محدود و ناقص انسان است؛ زیرا بدون شک، معلومات ما در برابر مجهولاتمان، بسیار اندک و ناچیز میباشد، بنابراین اگر نتوانستیم به شکل تفصیلی و کامل، اسرار و چرایی وقوع حوادث ناگوار و نابسامانیها را دریابیم، نباید با قضاوت عجولانه، خدا و صفات او را انکار کنیم؛ چراکه همواره این احتمال وجود داردکه در پس شرور و ناگواریها، حکمتها و مصالح خاصی نهفته باشد که ما از آن بیاطلاع باشیم.