چکیده:
مطالعات نشان میدهند که ارتباط اثر بخش پزشک و بیمار، موجب افزایش پیروی از روند درمانی و بهبود نتایج سلامت، افزایش رضایتمندی بیمار و پزشک، کاهش مدت اقامت در بیمارستان، کاهش هزینههای درمانی، کاهش خطاهای پزشکی و دارویی و همچنین کاهش شکایات از پزشکان میگردد. عدم برقراری ارتباط مناسب بین پزشک و بیمار، نیز موجب درک نادرست، پیروی نکردن بیمار از دستورات پزشک، عدم رضایت و پیامدهای نامطلوب دیگر میشود. نوع ارتباط بین بیمار و پزشک وابسته به شرایط همکاری و نیز باورهای آنان نسبت به جایگاه مطلوب مسؤولیت و قدرت است. اگرچه فیلسوف قرن بیستم میلادی، مارتین بوبر مستقیماً چیزی در باب پزشکی ننگاشته است، اما «فلسفهی گفتمانی» وی، بویژه تفکیکی که وی بین دو نحوه مواجههای که انسانها باهم میتوانند داشته باشند، یعنی «نسبتِ من ـ آن»، که مستلزم وجود سوژهای «فعال» و «تعیین کننده» در مقابل ابژهی «منفعل» و «تعیین شونده» است و «رابطهی من ـ تو»، که در آن هر دو طرف رابطه به نحو همزمان و به نحو یکسان فعال و منفعل هستند، بینشهای ارزشمندی را در باب رابطهی پزشک ـ بیمار ارائه میدهد.
Studies have shown that an effective relationship between doctor and patient can increase compliance to treatment prescriptions and improve health outcome and both doctor and patient's satisfaction, decrease hospitalization time, treatment costs, medical and drug mistakes and complaints against doctors. Lack of proper relationship between doctor and patient leads misunderstanding, lack of complying from doctors' recommendation, lack of satisfaction and other undesirable outcomes. The type of this relationship depends on conditions of cooperation and doctors-patient's beliefs about the desirable position of responsibility and power. So far, several studies have been done on this topic. Although Martin Buber, twentieth century philosopher never wrote anything directly about medicine, his "dialogical philosophy", in particular the distinction he had between the two ways human beings could deal with, namely "I It relation", which requires an active, determining subject and a passive, determined object and "I Thou relationship", in which both parties are equal partners since both are simultaneously active and passive, we can learn much about the nature of doctor-patient relationship.
خلاصه ماشینی:
اگرچه فيلسوف قرن بيستم ميلادي، مارتين بوبر مستقيمًا چيزي در باب پزشکي ننگاشته است ، اما «فلسفه ي گفتماني» وي، بويژه تفکيکي که وي بين دو نحوه مواجهه اي که انسانها باهم ميتوانند داشته باشند، يعني «نسبتِ مـن ـ آن »، کـه مسـتلزم وجود سوژه اي«فعال » و «تعيين کننده » در مقابل ابژه ي «منفعل » و «تعيين شونده » است و «رابطه ي من ـ تو»، کـه در آن هـر دو طرف رابطه به نحو همزمان و به نحو يکسان فعال و منفعل هستند، بينش هاي ارزشمندي را در بـاب رابطـه ي پزشـک ـ بيمار ارائه ميدهد.
برقراري ارتباط صحيح با بيمار، مستلزم درک اين مطلب است که بيمار تنها مجموعه اي از علايم و ارگان - هاي آسيب ديده نيست ، بلکه پزشک بايد بيمار را انساني داراي نگرانيها و آرزوهاي خاص خود ببيند کـه در جست وجوي کمک و بهبودي، با اعتماد و اطمينان خاص به او مراجعه کرده است ؛ اين در حالي است که يک شخص ، در مقام دانشجوي رشته ي پزشکي، تنها در کارگاه هايي شرکت ميکنـد کـه محـورشـان بـر آمـوزش دانش و مهارت هاي فني مختلف است و کارگـاه هـاي جداگانـه اي وجـود نـدارد کـه در آن نحـوه ي برقـراري مواجهه اي از نوع «من ـ تو» با بيماران را به آنهاآموزش دهد آنها به راحتي در نسبت هايي از نوع «من ـ آن » اسير ميشوند و مطالعات انجام گرفته نشانگر کاهش چشمگير ميزان همدلي و توانايي دانشجويان در برقراري ارتباط با بيماران است .