چکیده:
گونهشناسی فرهنگ سیاسی در ایران معاصر و بررسی آسیبشناختی آن از منظر مؤلفههای دوگانۀ توسعۀ سیاسی مسئلۀ اصلی مقالۀ حاضر است. استدلال نظری مقاله این است که چنانچه فرهنگ سیاسی یک جامعه و مؤلفههای اصلی آن تضمینکنندۀ ثبات سیاسی و تقویتکننده جامعۀ مدنی ـ بهمثابۀ مؤلفههای اساسی توسعۀ سیاسی ـ نباشند، پیامدهای آسیبشناختی خواهند داشت. از نظر روششناختی، مطالعۀ حاضر به شیوۀ اسنادی و با کاربرد روشهای تفسیری و تحلیلی به اجرا در آمده است. فرهنگ سیاسی شبهطایفهای و فرقهگرایانه، فرهنگ سیاسی چندپارۀ قومی، فرهنگ سیاسی تودهای، فرهنگ سیاسی دینمحور و فرهنگ سیاسی هویتمحور جوانان و زنان گونههای خاص و برجستۀ فرهنگ سیاسی در جامعۀ معاصر ایران هستند. ارزیابی تحلیلی و تفسیری گونههای فرهنگ سیاسی در ایران معاصر بیانگر این است که این گونهها همگرایی زیادی با توسعۀ سیاسی ندارند و در مواردی ثبات سیاسی را تهدید و جامعۀ مدنی را تضعیف میکنند.
The paper aim is recognizing types of political culture and studying pathological relation between these types and political development in contemporary Iran. The theoretical framework is based on this presumption that if political culture types do not strengthen political stability and also do not reinforcement civil society – as essential components of political development – they will have pathological consequences. The study method is Documentary, and uses interpretation and analytical techniques. Tribal, ethnically fragmented, mass and populist, Islamic, and identity-based political culture of youth and women are specific types of political culture in contemporary Iranian society. Also the results suggest that the political culture types not only have a convergence with political development but in some cases threaten political stability and undermine civil society.
خلاصه ماشینی:
استدلال نظري مقاله اين است که چنانچه فرهنگ سياسي يک جامعه و مؤلفه هاي اصلي آن تضمين کنندة ثبات سياسي و تقويت کننده جامعۀ مدني ـ به مثابۀ مؤلفه هاي اساسي توسعۀ سياسي ـ نباشند، پيامدهاي آسيب شناختي خواهند داشت .
اين مسئله با تأمل در گونه هاي متنوع فرهنگ سياسي در يک جامعه و ميزان همگرايي و واگرايي آنها نسبت به يکديگر از منظر اقتضائات توسعۀ سياسي به معناي «ايجاد ثبات » و «توسعۀ جامعۀ مدني » به طور عام بيش از پيش اهميت يافته است .
وجود گروه هاي قومي متعدد، گرايش هاي فرهنگي و مذهبي متفاوت و خصوصيات جمعيت شناختي پراکنده (به ويژه تفاوت هاي نسلي ) و مواجهه با تغييرات و دگرگوني هاي سياسي ـ اجتماعي عمده در قرن اخير در شکل گيري فرهنگ هاي متفاوت و انعکاس اين تنوع در جهت گيريهاي سياسي جامعۀ ايران کاملا مشهود است .
در مقالۀ حاضر اعتقاد بر اين است که در کنار گفتمان هاي سياسي، زمينه هاي تاريخي و ساختاري مانند جامعه پذيري نهادي ، تغييرات فرهنگي ، تغييرات اجتماعي و به طور خاص پديدة جهاني شدن عناصر فرهنگ سياسي معاصر ايران را متأثر ساخته اند.
پراکندگي آراي نامزدهاي دوره نهم رياست جمهوري در استان هاي مختلف کشور (رجوع شود به تصویرصفحه) تصور بر اين است فرهنگ سياسي عشيره اي به مرور با دگرگوني هاي رخ داده در دوران حکومت پهلوي و شکل گيري انقلاب اسلامي از فرهنگ سياسي امروز ايران حذف شده است .