چکیده:
در شرایطی که تغییر و نوسان در برزخ آرمانگرایی و عملگرایی، دستیابی به الگوهای شناختی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را دشوار ساخته است، ناگزیر از شناخت عوامل مؤثر و روابط بین آنها برای تحلیل سیاست خارجی هستیم. به این منظور، پژوهش حاضر با روش تحلیل ساختاری و تکنیک تحلیل تأثیر متقابل به دنبال پاسخ به این پرسش است که الگوی روابط عوامل کلیدی تأثیرگذار بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران چیست. در مسیر پاسخ به این پرسش، سیوشش عامل کلیدی تأثیرگذار بر سیاست خارجی شناسایی شد و پس از ایجاد ماتریس و رتبهبندی تأثیر متقابل عوامل بر هم، این عوامل بر اساس میزان اثرپذیری و اثرگذاری در پنج دسته متغیرهای روشنگر، واسط، نتیجه، تنظیمکننده و مستقل توزیع شدند. توزیع این عوامل در نمودار تأثیرگذاری و تأثیرپذیری نشاندهندۀ ناپایداری سیستم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. تحلیل الگوی بهدستآمده از خروجی نرمافزارMicmac نشان داد که تداخل سطح تحلیلها در ارزیابی بازیگران در محیط خارجی، سبب بروز معمای امنیتی شده است و در محیط داخلی نیز اختلاف در پارادایم حکمرانی موجب تضعیف مواضع و تصمیمها در عرصۀ سیاست خارجی میشود.
In the conditions that the evolution and fluctuation in idealism and pragmatism transition has made it difficult to achieve the cognitive patterns of the foreign policy of the Islamic Republic of Iran, we are inevitably forced to recognize the effective factors and the relationships between them in analyzing foreign policy. For this purpose, the present study using Structural Analysis and Technique of Interaction Impact Analysis tries to answer this question: what is the relationship pattern of key factors affecting foreign policy of the Islamic Republic of Iran. In the course of answering the question, thirty six key factors influencing foreign policy were identified. After creating a matrix and ranking the interactions of the factors on each other, these factors, based on the degree of effectiveness and affectedness, were distributed into five categories of explanatory, intermediate, result, regulator and independent variables. The distribution of these factors in an effectiveness and affectedness chart indicates the instability of the foreign policy system of the Islamic Republic of Iran.The analysis of the pattern obtained from the Micmac software output represented that the interaction of the level of analysis in assessing actors in the external environment causes a security dilemma and in the domestic environment as well, differences in the governance paradigm undermine positions and decisions in the foreign policy arena.
خلاصه ماشینی:
الگوي روابط عوامل کليدي تأثيرگذار بر سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران 1 محمدجعفر جوادي ارجمند دانشيار علوم سياسي دانشکدة حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران مصدق گنج خانلو دانش آموخته دکتري علوم سياسي دانشکدة حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران (تاريخ دريافت : ١٣٩٧/١٢/١٢ – تاريخ تصويب : ١٣٩٨/٣/٢١) چکيده در شرايطي که تغيير و نوسان در برزخ آرمان گرايي و عمل گرايي، دستيابي به الگوهاي شناختي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران را دشوار ساخته است ، ناگزير از شناخت عوامل مؤثر و روابط بين آن ها براي تحليل سياست خارجي هستيم .
به اين منظور، پژوهش حاضر با روش تحليل ساختاري و تکنيک تحليل تأثير متقابل به دنبال پاسخ به اين پرسش است که الگوي روابط عوامل کليدي تأثيرگذار بر سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران چيست .
تحليل الگوي به دست آمده از خروجي نرم افزار Micmac نشان داد که تداخل سطح تحليل ها در ارزيابي بازيگران در محيط خارجي، سبب بروز معماي امنيتي شده است و در محيط داخلي نيز اختلاف در پارادايم حکمراني موجب تضعيف مواضع و تصميم ها در عرصۀ سياست خارجي ميشود.
ا. ايران ، به دليل پيگيري توأمان آرمان گرايي-عمل گرايي در خط سير تاب آوري در مقابل فشارهاي بين المللي از پيچيدگي مضاعفي برخوردار باشد، ثانيا عوامل مؤثر بر سياست خارجي ايران در مارپيچ تقابل با کشورهاي غربي ، همواره با ابعاد امنيت ملي کشور عجين شود.
براي پاسخ به اين پرسش ، شناخت عوامل کليدي تأثيرگذار بر سياست خارجي و تحليل روابط بين آنها ضروري است .