چکیده:
دولت گورکانیان هند یا آنچه که اروپاییان آن ها را مغولان کبیر می نامیدند، سلسله ای بود که از خراسان بزرگ برخاسته و از این جهت پیوند تامی با فرهنگ ایرانی داشت. تسلط بلند مدت آن ها بر هند، باعث گردید که یکی از مهم ترین دوران تمدنی و فرهنگی در هند رقم خورد. در این برهه زمانی، پیوند فرهنگی بین ایران و هند رو به افزایش گذاشت، به گونه ای که زبان و ادبیات فارسی، زبان رسمی دربار گورکانیان شد و علاقه ی آن ها به ادب فارسی موجب شد بسیاری از شاعران ایرانی به هند روی آورند. این امر موجب ترویج زبان و ادب فارسی در هند گردید. در این توسعه زبانی و ادبی، گذشته از سطح حکومت، بین دو تمدن باستانی ایران و هند مراودات بیشتری صورت گرفت که در بعد ادبی توسعه ادبیات فارسی در هند و در بعد معنا، توسعه ی افکار، لغات و زندگی هندی در شعر شاعران ایرانی بود. از این رو، دورانی که ادبیات فارسی در هند توسعه یافت، پیوند فرهنگی بین ملت نیز بیشتر گردید. در این پژوهش، محقق در پی آن است تا با بررسی دیوان های اشعار دوره صفویه به این پرسش پاسخ دهد که مشخص سازد به چه میزان فرهنگ و ادب فارسی در هند توسعه یافته و به چه میزان فرهنگ هندی در زبان فارسی نفوذ کرده بود؟ برای پاسخ به این سوال، ابتدا دیوان های اشعار فارسی که در هند سروده شده و شاعران ایرانی مقیم هند و هندیان فارسی سرا مورد بررسی قرار خواهند گرفت؛ سپس فرهنگ هندی را در اشعار شاعران ایرانی بررسی خواهیم نمود.
خلاصه ماشینی:
در اين برهۀ زماني، پيوند فرهنگي بين ايران و هند روبه افزايش گذاشت ، به گونه اي که زبان و ادبيات فارسي، زبان رسمي دربار گورکانيان شد و علاقه ي آنها به ادب فارسي موجب شد بسياري از شاعران ايراني به هند روي آورند.
سلسـله ي ترکنژاد گورکانيان برخاسته از جغرافياي فرهنگي ايـران در آسـياي مرکـزي بودنـد کـه در پـي توسعۀ فتوحات خود در هند توانستند حکومتي را در آنجا بنا نهند که نه تنها به فرهنگ و ادب فارسي گرايش داشت ، بلکه مروج اين زبان در شبه قاره شد تا جاييکه زبـان فارسـي بـه عنـوان زبان رسمي اين کشور در آمد.
هــزار حيــف کــه عرفــي و نــوعي و ســنجر نينـــد جمـــع دارالعبـــاد برهـــانپـــور صائب تبريزي، ١٣٧٠:ص ٨٩٤) در تذکرة مخزنالغرائب بيتي از مسيح کاشاني آمده که در مورد هندوستان است و ميگويد: کـي همچـو آگـره شـد تبريـز يـا صــفاهان صد دلبري خطايي قربان اين سـياهان سنديلوي،١٩٩٤:ص ١٣٢) بسياري از شاعران که به هند مهاجرت ميکردند، جهت کسب فيض از محضـر ايـن اسـتادان و کمبود اين محافل در ايران بوده است چنانکه محمد قلي سليم ميگويد: نيســـت در ايـــران زمـــين ســـامان تحصـــيل کمـــال تا نيامد سوي هندستان حنا رنگـين نشـد طالب آملي،١٣٤٦: ٢٣) سامميرزا صفوي برادر شاهطهماسب صفوي در کتاب خود تحفـۀ سـامي کـه در سـال ٩٥٧ تأليف آن را آغاز و تا ٩٦٨ ادامه يافت ، نسبت به شاعران نظر ميدهد به ذکر احوال شاعران زمـان خود و اشعار آنها ميپردازد که در ميان اين اشعار ميتوان اشارات شاعران را به علل توجـه بـه هند و اهميت دانش و ادب پارسي در آن مرز و بوم متوجه شد.