چکیده:
هدف اصلی این پژوهش نقد روششناختی رویکرد ترکیبی ناروائز در تربیت اخلاقی است. برای این منظور نخست بر اساس الگوی معینی استلزامهای روششناختی ترکیب راهبردها مد نظر قرار گرفت. سپس بر اساس این الگو، هدف و روند گزینش رویکردهای مبدأ، سطح و نوع ترکیب، ساختار و معانی اصطلاحات بکار رفته در رویکرد ناروائز و رویکردهای مبدأ و وجود یا فقدان فرازبان در رویکرد ناروائز ارزیابی و نقد شده است. نتایج حاکی از این است که ساختار رویکردهای مبدأ به لحاظ مبنایی متعارض هستند، با این حال ناروائز به کشف یا ساخت فرازبان یا زبان مشترکی اقدام نکرده است و فقط اصطلاحاتی از دو رویکرد را به طور افقی در کنار هم قرار داده است؛ به نظر میرسد که برخلاف ادعای او، در عمل، ترکیبی صورت نگرفته است. علاوه بر این بررسی محتوا و معانی اصطلاحات بکار رفته در دیدگاه ناروائز و رویکردهای مبدأ نشان میدهد که این اصطلاحات در واقع همان رویکرد تربیتمنش را ارائه میدهند یا حداقل تقریر دیگری از رویکرد تربیتمنش ارائه شده است. بنابراین ترکیب ارائه شده توسط ناروائز از لحاظ سازواری با چالش جدی مواجه است و ترکیبی التقاطی دارد.
The main purpose of this research is to explore the methodological critique of Narvaez's integrated approach to moral education. For this purpose, First, based on a certain pattern of methodological requirements, the integration of strategies was considered. Then based on this pattern, goal, the process of choosing the approaches to the origin, the level and type of integration, structure and meanings of the terms used in the Narvaez approach and the approaches of the source; and the existence Or the lack of meta-language in the Narvaez approach has been evaluated and criticized. The results indicate that, since the structure of the source approaches is intrinsically contradictory, and Narvaez did not attempt to discover or fabricate a meta-language or a common language, only the terms of the two approaches are placed horizontally or horizontally. it seems that, unlike his pleadings, In practice, the combination has not been made. In addition, the study of the content and meanings of the terms used in Narvaez's perspective and the approaches to the source show that these terms actually provided the same approach of character education or, At least, presented another version of the approach of character education. Thus, in terms of structure, the combination provided by Narvaez is challenged with serious challenge and is eclecticism.
خلاصه ماشینی:
با نظر به آنچه گفته شد، پژوهش حاضر نيز به دنبال پاسخ گويي به اين سؤال است که آيا نظريه پردازاني که در حوزه تربيت اخلاقي به دنبال ترکيب رويکردهاي نظري متفاوت براي دست يابي به نظريه اي جامع هستند، با توجه به روشي که براي ترکيب رويکردها يا نظريه هاي مختلف طي کرده اند، توانسته اند يا ميتوانند در عمل ترکيبي سازوار ارائه کنند يا ١ خير؟ براي اين منظور رويکرد ترکيبي ناروائز را که داعيه ترکيب دو رويکرد تربيت منش و تربيت اخلاقي - عقلاني ٢ را دارد، به لحاظ روش شناسي بررسي خواهيم کرد تا ميزان سازواري يا التقاطي بودن چنين رويکردهايي را مشخص کنيم .
جدول ١- الگوهاي ترکيب نظريه ها علمي تلينگز (٢٠٠١) و باقري ، سجاديه و توسلي (١٣٨٩) با نظر به الگوهاي مذکور که بسيار شبيه هم هستند، سعي خواهيم کرد استلزامات روش شناختي رويکرد ترکيبي ناروائز را مشخص کنيم و سپس روندي را که او طي کرده است ، بررسي و نقد کنيم ؛ لذا الگوي زير براي بررسي ديدگاه ناروائز پيشنهاد شده است : ١ـ بررسي هدف ترکيب ٢ـ بررسي روند انتخاب رويکردهاي مبدأ ٣ـ بررسي سطح و نوع ترکيب ٤ـ بررسي ساختار نظريه ها يا رويکردهاي مبدأ و مقايسه آن با ساختار رويکرد ترکيبي ٥ـ بررسي معنا و محتواي اصطلاحات رويکردهاي مبدأ و رويکرد ترکيبي ناروائز ٦ـ بررسي وجود يا عدم وجود فرازبان يا زبان مشترک ٧ـ تعيين ميزان سازواري يا التقاطي بودن ترکيب مورد نظر تبيين رويکرد ترکيبي ناروائز از ديدگاه ناروائز رويکردها به تربيت اخلاقي در دهه هاي اخير عموما به دو رويکرد متضاد تقسيم شده اند، به طوري که بخش عمده اي از مباحث مطرح در دهه هاي اخير مربوط به مزايا يا معايب و همچنين ناسازگاري دو رويکرد تربيتي غالب در تربيت اخلاقي؛ يعني رويکرد تربيت منش سنتي و رويکرد تربيت اخلاقي- عقلاني در رشد و تربيت اخلاقي متمرکز شده است (ناروائز، ٢٠٠٨، ص .