چکیده:
پژوهش در قلمرو اساطیر، آن هم از طریق تطبیق ادبیّات ملل، کشف نمادهای جهانشمول را در پی خواهد داشت. اسطورهها، افسانهها و حماسههای ملل هندواروپایی بازتاب جهانبینی مشترکی هستند که میتوان آن را در لابهلای متون ادبی رصد کرد. یکی از درونمایههای مهم این قلمرو، زنان و ویژگیهای خاص ایشان، در خلال قرنها دگرگونی، در اعتقادات و آئینهای اسطورهای است. این مقاله بر آن است تا با دیدگاهی اسطورهای و روشی تطبیقی، به قیاس نقش زنان در دو حماسۀ اودیسه و دارابنامۀ طرسوسی بپردازد. در این بررسی، کارکردهای برجستۀ شخصیتهای اصلی زن در این دو اثر و شباهتهای ایشان شمرده شده است. نگارنده برای بررسی این شباهتها، پس از برشمردن ویژگیها و خویشکاریهای «آتنا» الهۀ جنگاوری و خردورزی یونانی، و «بوراندخت» پهلوانبانوی خارقالعادة دارابنامه، اثبات میکند که بوراندخت، بازآفرینی متأخر «آناهیتا»، الهۀ ایرانی است که با آتنای یونانی، همعرض و همسان است. این نوع همسانی و اینهمانی در بستر حماسههای دو فرهنگ مختلف، نشانگر ریشهها و خاستگاههای یکسان اساطیر در ادبیّات ملل است.
Research in mythology, by comparing the literature and culture of nations, leads to discovery of universal symbols. By studying the literary texts of the Indo-European nations, it can be seen that their myths, legends and epics reflect a common worldview. One of the important themes in these texts is the place of women and their special characteristics in mythological beliefs and rituals. The present article seeks to compare the role of women in the two epics of Odyssey and Darab Nama of Tarsusi with a mythological perspective and a comparative approach. Accordingly, the prominent functions of the main female characters in these two works and their similarities are considered. After mentioning the characteristics and functions of Athena, the Greek goddess of wisdom and war, and Buran-Dokht, the wonder heroine of Darab Nama, the authors try to show that Buran-Dokht is a latter-day recreation of Iranian goddess, Anahita who has a similar position to Athena. This kind of similarity in the epics of the two different cultures shows the common origins of the mythological characters in the literature of nations.
خلاصه ماشینی:
بررسي تطبيقي بوران دخت و آتنا، الهگان جنگ آوري در داراب نامه و اوديسه گلرخ سادات غني ـ مصطفي گرجي ـ ابوالقاسم اسماعيل پور مطلق ـ فاطمه کوپا دانشجوي دکتري زبان و ادبيات فارسي دانشگاه پيام نور ـ استاد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه پيام نور ـ استاد فرهنگ و زبان هاي باستاني دانشگاه شهيد بهشتي ـ استاد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه پيام نور چکيده پژوهش در قلمرو اساطير، آن هم از طريق تطبيق ادبيات ملل ، کشف نمادهاي جهان شمول را در پي خواهد داشت .
سؤال پژوهش به منظور بررسي جايگاه پهلوان بانوان در حماسه هاي مورد بحث و مقايسۀ آنان با الهگان اساطير، لازم است دست کم به اين چند پرسش پاسخ داده شود: علل ظهور و حضور پهلوان بانوان در آثار حماسي چيست ؟ آيا پهلوان بانوان نمونه هاي بازآفريني شدة الهگان جنگ آوري هستند؟ آيا مي توان ميان شخصيت هاي اصلي زن داراب نامۀ طرسوسي و اوديسۀ هومر شباهتي يافت ؟ اهميت و ضرورت پژوهش در آثاري که تاکنون به بررسي يا قياس نقش زنان در حماسه ها پرداخته اند، عمدتا زنان زميني مورد بررسي قرار گرفته و قدرت و توانايي الهگان ، از آن جهت که در تقسيم بندي زنان جاي نمي گرفته اند، مغفول مانده است .
Slatkin عباسي و قبادي (١٣٨٩)، در «مقايسۀ جايگاه زن در شاهنامه و ايلياد و اوديسه »، اگرچه نام ايزد خورشيد، ميترا، را به اشتباه در کنار ايزدبانواني چون آناهيتا، آفروديت و آرتميس آورده اند، اما ايده هاي ساختاريشان ، از آن جهت که با رويکردي حماسي، رواياتي متناظر با موضوع اين مقاله را بررسي کرده اند، راهگشاي مقالۀ حاضر بوده است .