چکیده:
این پژوهش با هدف مقایسه مبانی ارزششناختی مکتب پراگماتیسم با اسناد تحول بنیادین آموزشوپرورش جمهوری اسلامی ایران و به روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی، انجام شده است. جامعه آماری موردنظر برای دستیابی به دیدگاه اسناد تحول بنیادین سه سند بالادستی آموزشوپرورش شامل سند تحول بنیادین آموزشوپرورش، سند مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیموتربیت رسمی و عمومی و سند برنامه درسی ملی و برای مکتب پراگماتیسم، کلیه منابع در دسترس مرتبط با این دیدگاه بود. نمونه آماری آنها بهترتیب سند مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیموتربیت رسمی و عمومی و برای پراگماتیسم، 10 منبع معتبر و اصلی دردسترس بود که بهصورت هدفمند انتخاب شدند. نتایج مطالعه حاکی از آن است که ازنظر توجه به موقعیت، شرایط و اقتضائات محیطی و بروز در عمل ارزشها، اشتراکاتی ظاهری بین این مکتب پراگماتیسم و مبانی ارزششناختی اسناد تحول بنیادین وجود دارد، ولی بین این دو، تفاوتهای بنیادینی وجود دارد. دربحث ماهیت ارزشها ازنظر پراگماتیسم، آنچه در زندگی عملی مفید و حلال مشکلات آدمی باشد، ارزش دارد. در نگاه اسناد تحولی اعتبار ارزشها بر قرب الهی وابسته است. ارزشها ازنظر پراگماتیسمها از نوع نسبی و غیرمطلق بوده و در نگاه اسناد تحولی ارزشها به غائی و ابزاری تقسیم و تعیین مراتب آن براساس غایت زندگی است. معیار تعیین ارزش پراگماتیسمها، مطلوبیت و سودمندی در زندگی فردی و اجتماعی و در دیدگاه اسناد تحولی، مبتنیبر سه معیار دین، عقل و فطرت است. در بحث متافیزیک پراگماتیسمها همه ابعاد انسانی را مادی دانسته و در اسناد تحولی دستیابی به مراتبی از حیات طبیه، محور زندگی است.
This research aims at comparing the valuation bases of pragmatism with those of the documents of the fundamental transformation of education of the Islamic Republic of Iran by descriptive-analytical research method. The statistical population of this research includes the content of three higher level documents of fundamental transformation of higher education, including the document of the fundamental transformation of education, the theoretical foundations of the fundamental transformation in the formal and public education system. 10 formal basic documents relating to pragmatism were selected purposively. The results of the study indicated that, in terms of considering the situation, the environmental conditions and requirements and applications of values, there are apparent commonalities between the school of pragmatism and the cognitive foundations of fundamental transformation documents. However, there are essential differences between the two. In terms of the nature of values in view of pragmatism, any useful and practical things in the real-world life of human that can solve a problem, is valuable. In the view of evolutionary documents, the validity of values depends on closeness to God. In the views of pragmatism, values are relative and non-stable, but in the view of evolutionary documents, values are divided into ultimate and instrumental according to the final objective of life. The criteria for estimation of values is utility and benefit in individual and social life in pragmatisms; in the view of transformational documents, it is based on the three criteria of religion, rationality and Fitrah. Pragmatism considers all human dimensions to be material in the discussion of metaphysics, but in evolutionary documents, the attainment of a relatively pure life is the axis of living.
خلاصه ماشینی:
نتايج مطالعه حاکي از آن است که ازنظر توجه به موقعيت ، شرايط و اقتضائات محيطي و بروز در عمل ارزش ها، اشتراکاتي ظاهري بين اين مکتب پراگماتيسم و مباني ارزش شناختي اسناد تحول بنيادين وجود دارد، ولي بين اين دو، تفاوت هاي بنياديني وجود دارد.
ازجمله تحقيقات مرتبط با اين حوزه ميتوان به موارد زير اشاره کرد: تحقيق صمدي و مزيدي (١٣٨٤) با عنوان «امکان نزديک سازي يافته هاي مکاتب تجربه گرايي منطقي و عمل گرايي» که تنها به مؤلفه هاي ياددهي ـ يادگيري مکاتب اشاره کرده اند؛ مطالعه خسروشاهي (١٣٤٣) که به «نقد و تحليل مکتب پراگماتيسم » اقدام نموده است ؛ مطالعه شريفي (١٣٨٣) که به «مقايسه فلسفه آموزش وپرورش اسلامي با فلسفه آموزش وپرورش مدرن »، پرداخته و اشاره اي گذرا به پراگماتيسم داشته است ؛ مطالعه قاسمي (١٣٨٦)، با هدف بررسي انتقادي مباني فلسفي ديدگاه هاي اخلاقي جان ديويي و نهايتا پژوهش شمشيري (١٣٩١) که به بحث و بررسي ارزش ها ازمنظر پراگماتيسم ديويي و دلالت هاي تربيتي آن بر تربيت اخلاقي با هدف بهره مندي از وجوه مثبت آن براي ايجاد اصلاحات آموزشي در نظام تعليم وتربيت کشور ايران پرداخته است .
اسناد تحولي: ازنظر اين اسناد، ارزش ها (احکام عملي اعتباري) در مرحله نخست (ارزش گذاري) بر واقعيت هاي ثابت وجود آدمي که ويژگيهاي اساسي و محوري آفرينش انسان است ، مبتني بوده و از آنها به فطرت و طبيعت ياد ميشود و در مرحله بعد نيز تحقق ارزش ها و عمل به آنها، ناظر به رابطه اعمال اختياري انسان با کمال و سعادت حقيقي او و موجب تکامل واقعي آدمي و اشتداد وجودي اوست که امري واقعي و حقيقي ـ نه سليقه اي و نسبي يا خيالي و اعتباري محض ـ است (شوراي عالي انقلاب فرهنگي، ١٣٩٠: ٨٩).