چکیده:
در عرفان اسلامی، «فنای فی الله» مقصد نهایی است و در مکتب ادویته ودانته «مکشه». با توجه به شباهتهای میان عرفان اسلامی و مکتب مذکور، مقایسة این دو آموزه میتواند به درک عمیقتر «فنای فی الله» کمک کند. پرسش این است: چه وجوه اشتراک و تفاوتی میان مقام «فنای فی الله» در عرفان اسلامی با تاکید بر آرای ابنعربی و مقام «مکشه» در مکتب ادویته ودانته با تاکید بر آرای شنکره میتوان یافت؟ برای پاسخ، در مرحلة جمعآوری اطلاعات، روش توصیفی، و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، روش تحلیلی ـ مقایسهای بهکار رفته است. بر اساس یافتههای تحقیق، وحدتگرایی، معرفتمحوری، و نقش ابزاری عمل، وجوه شباهت این دو آموزه است و تفاوتهای آن دو عبارت است از: وجودی ـ معرفتی بودن فنا بهرغم شهودی بودن مکشه؛ مبدا بودن حرکت حبی برای فنا بهرغم مبدا بودن سمساره برای مکشه؛ نقش انسان کامل در فنا بهرغم عدم توجه به انسان کامل در مکشه؛ تاکید بر وجه خاص در آموزة فنا بهرغم عدم توجه به آن در مکشه؛ توجه به مرحلة بقای بعد الفنا در آموزة فنا و عدم توجه به آن در مکشه.
Annihilation in Allah is the ultimate aim of Islamic mysticism and the school of
Edwite and Dante is Muksa. Given the similarities between Islamic mysticism
and the stated school, making a comparison between the teachings of the two
schools can help to gain a deeper understanding of "annihilation in Allah. " The
question asked by this article is: What are the similarities and differences between
the position of" annihilation in Allah "in Islamic mysticism with emphasis on Ibn
Arabi’s views and the position of" the Muksa "in the school of Edwite and Dante
with emphasis on Shankara’s views? In response to this question, a descriptivecomparative
method was used for collecting the data and an analyticalcomparative
method was used for analyzing the data. According to the research
findings, the similarities between these two doctrines are represented in monism,
epistemology, and instrumental role of the practice, and the differences between
them are represented in the existential- epistemological nature of annihilation
despite the intuitive nature which Muksa, the originality of affectionate
movement towards annihilation despite the originality of the Samsare for the
Muksa, the role of the perfect man in Muksa, the emphasis on a particular aspect
of the doctrine of annihilation in spite of the lack of attention to Muksa in the
doctrine, the attention to the stage of survival after anniitation in the doctrine of
annihilation and in attention to it in Muksa.
خلاصه ماشینی:
پرسشي که در اينجا مطرح ميشود، اين است که با اتخاذ رويکردي تطبيقي و مقايسهاي، چه وجوه اشتراک و چه وجوه تفاوتي ميان مقام «فناي في الله» در عرفان اسلامي با تأکيد بر آراي محييالدين ابنعربي و مقام «مکشه» در مکتب ادويته ودانته با تأکيد بر آراي شَنکَره ميتوان يافت؟ فرضية اصلي اين تحقيق اين است: بهرغم وجوه اشتراک فراوان ميان فناي في الله و مُکشه در ابعاد مختلف، بهويژه در تأکيد بر نقش «معرفت» در ايصال انسان به غايت سير و سلوک، وجوه تفاوت عميقي بهويژه از نظر «بقاي تعين ربي در فنا و عدم بقاي آن در مُکشه» به چشم ميخورد.
ابعاد فناي في الله در عرفان اسلامي براي فنا سه مرتبه مطرح شده است: الف) فناي افعالي، که در هرچه بهمثابة فعل محقق ميگردد، مستند به حضرت حق است؛ ب) فناي صفاتي، که در آن سالک هرگونه صفتي را صفات حضرت حق مييابد؛ ج) فناي ذاتي، که اساساً نوعي «صيرورت وجودي» است؛ نه اينکه سالک صرفاً چنين «بيابد» يا چنان «شهود کند»؛ بلکه اشتعال وجودي پيدا ميکند و اين امر، تحول در حقيقت وجودي سالک را به دنبال دارد.
و) مسئله انسان کامل: در عرفان اسلامي به وجود انسان کامل اذعان ميشود؛ انساني که از همان آغاز واجد مقام فناي في الله است؛ اما در مکتب ادويته ودانته، بهويژه با تأکيد بر انديشههاي شَنکَره، اصولاً هيچ فرد انساني نيست که دچار مخمصة سَمساره نشده باشد و بر همة افراد لازم است براي رهايي خود از اين چرخه تلاش کنند.