چکیده:
هدف اصلی این پژوهش بررسی و ارزیابی مهمترین نقاط قوت و ضعف کتاب «روش و نظریه در علوم سیاسی» نوشته دیوید مارش و جری استوکر است. از آن جا که یکی از مهمترین حوزههای فلسفه علم، حوزه مباحث مربوط به مسائل فرانظری با تمرکز بر مسائل هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی است، هدف اصلی این کتاب پر کردن خلاء نظری در دو حوزه روش شناسی و معرفت شناسی است. کتاب مجموعه مقالاتی در سه بخش مهم «رهیافتهای علوم سیاسی»، «پرسشهای روش شناختی» و «نظریههای مربوط به دولت» از نویسندگان مختلف دانشگاههای انگلستان میباشد و بنابراین با رویکرد بریتانیایی به این حوزه پرداخته است. در این پژوهش ابتدا به معرفی کلی اثر پرداختهایم، سپس امتیازات و نواقص شکلی اثر را مورد بررسی قرار دادهایم، در مبحث پنجم به ارزیابی محتوایی اثر به صورت کلی و در مبحث پایانی نیز به بررسی مهمترین امتیازات و نواقص محتوایی فصل به فصل اثر به طور هم زمان پرداختهایم. این پژوهش یک پژوهش تحلیلی با رویکرد نقد از طریق مطالعه موردی اثر میباشد.
The main purpose of this study is to examine and evaluate the major strengths and weaknesses of David Marsh and Jerry Stoker's book Method and Theory in Political Science. Since one of the most important areas of the philosophy of science is the field of transnational issues focusing on the issues of ontology, epistemology and methodology. In this study, we first introduce the overall effect of the work, then discuss the points and the disadvantages of the work, in the fifth section the overall content evaluation of the work, and in the final section, the most important points and disadvantages of the chapter-by-chapter content. The effect is simultaneous. This research is an analytical research with a critique approach through case study.
خلاصه ماشینی:
1. 5 بررسی امتیازات کلی محتوایی ـ مهمترین امتیاز محتوایی اثر آنکه کتاب مدنظر به بررسی مهمترین چالشهای هستیشناسی، معرفتشناسی، و روششناسی در رشتۀ علوم سیاسی میپردازد و در هریک از فصول کتاب تلاش میشود تا یک نظریه در علوم سیاسی بهلحاظ هستیشناسی موردبحث قرار گیرد و در بخش مربوط به روشها نیز در هر فصل یک روش مهم پژوهش در علوم سیاسی موردبررسی قرار میگیرد؛ ـ قبل از مقدمۀ کلی اثر، که نویسندگان اصلی اثر نوشتهاند، بخشی در کتاب وجود دارد با عنوان «دربارۀ نویسندگان» که در این قسمت تمامی نویسندگان مقالات معرفی شدهاند و همین به خواننده بسیار کمک میکند تا با نویسندگان و حوزۀ تخصصی موردمطالعۀ آنها آشنا شود؛ ـ بنابه اذعان نویسندگان اصلی اثر، استفاده از عنوان «علوم سیاسی» روی کتاب بهعمد بوده است تا تعهد آنها را برای بهکارگیری اصطلاح «علم» نشان دهند؛ چراکه این کتاب در کشوری بهتحریر درمیآید که در آنجا از بهکاربردن اصطلاح علم برای مطالعات سیاسی خودداری میشود؛ ـ نویسندگان اصلی اثر در مقدمه بهخوبی انگیزههای تألیف اثر و همچنین زمینۀ اجتماعی تولید اثر را بیان کردهاند.
از دیگر امتیازات محتوایی این فصل آن است که نویسنده درکنار نگاهی انتقادی به ارائۀ تجویز میپردازد و بیان میکند که رهیافت نهادی درصورتی پیشرفت خواهد کرد که در یک زمینۀ نظری قرار گیرد، از روشهای متعدد در علوم اجتماعی بهره گیرد، و خود را صرفاً به ابزارهای کار تاریخدانان و حقوقدانان محدود نکند (رودس ۱۳۹۵: ۸۰).