چکیده:
در این پژوهش تلاش شده است که تشابهات و تفاوتهای رویکرد سنایی و حافظ در زندگی، شعر و نگرش صوفیانه بررسی شود؛ در اصل «تصوف» متغیر مستقل، و نحوه مواجهه سنایی و حافظ با آن متغیر وابسته این تحقیق را تشکیل میدهد. روح عرفان و معنویت برخاسته از تجربههای معنوی در زندگی و آثار هر دو شاعر متجلی است اما گواه صادقی بر انتساب هیچ یک به فرقهها و سلسلههای رسمی صوفیه یافت نشده و طریقت صوفیانه آنها فرد-محور و مختص به خود آنان بوده و آنان را از سایر اشکال حیات اجتماعی نظیر شاعری و... دور نمیکرده است. از محتوای شعر و شیوه زندگی آزادانه آنها نیز میتوان تمایل به روح و پیام ملامتیه و قلندریه را دریافت کرد. سنایی پیش قراول ورود به موضوعات عرفانی در شعر است و حضور شاعرانه او سبب تحولی در فضای ادبیات فارسی از لحاظ فرم و محتوا شده است.
Motalleb Ghaffari: PhD Candidate, Islamic Azad University, Saveh Branch
Reza Heidari Noori: Assistant Professor, Persian Language & Literature, Islamic Azad University, Saveh Branch
Manijeh Fallahi: Assistant Professor, Persian Language & Literature, Islamic Azad University, Saveh Branch
Abstract
The present research attempts to study the similarities and differences between Sana'i and Hafiz's approaches to life, poetry and Sufism attitude; In fact, "Sufism" is an independent variable and the way in which Sana'i and Hafiz encounter that dependent variable constitutes this research. The spirit of mysticism and spirituality arises from unworldly experiences in both poets' lives and works; but there is no valid evidence that any of them belong to the official communion and dynasties of Sofia. The forms of social life, such as poetry, etc. , have not been avoided. Their free method of life and contents of poetries proves their desire to spirit, message of reproach and Qalandaria. Sana'i is the pioneer of mystical themes in poetry and his poetic presence has revolutionized the field of Persian literature in terms of form and content.
خلاصه ماشینی:
گرايش و انتساب به تصوف نيز مورد ترديدهاي جدي است ، سنايي با عنوان حکيم ياد ميشود و نـه ماننـد ابوسعيد و عطار به عنوان «شيخ » و يا چون خواجه عبدالله انصاري بـا لقـب «پيـر» و بـه سان جلال الدين با لفظ «مولانا»، اين عناوين خاص بزرگان صـوفيه اسـت کـه در مـورد سنايي کاربردي نداشته اند و وصف زندگي او نيز مؤيد وابسـتگي بـه فرقـه يـا سلسـله اي نيست .
در مجموع ميتوان گفت سنايي و حافظ الزام ظاهري و عملي و تقيد رفتاري به فرقـه يا مکتب خاصي از صوفيان نداشته ، و هيچ گاه نيز به چنين انتسابي مشـهور نبـوده انـد و گرايش صوفيانه آنان را بايد در وارستگي و رفتار برخاسته از آزادگـي نفسـاني حاصـل از تجربه هاي عرفاني و البته شعر و محتواي آفرينش ادبي آنـان جسـت وجـو کـرد و نـه در سرسپردگي به يک تشکيلات و دستگاه خانقاهي خاص ، شايد بتوان گفت مشرب عرفـاني آزادانه حافظ و سنايي به ملامتيه و قلندريه متمايل بوده باشد چراکه در اين طريقـت هـا آرمان هاي اصيل تصوف فراتر از ظواهر و سنت ها جسـت وجـو مـيشـد آرمـان هـايي کـه مصاديق آن ها را ميتوان در شعر اين دو شاعر رهگيري کرد و باز نمـود؛ فصـل بعـد ايـن تحقيق در پي چنين جست وجويي فراهم آمده است .