چکیده:
از اواسط دوره ناصری و در پی مواجهههای فکری و سیاسی بیشتر ایران با کشورهای اروپایی، اندیشه اصلاح و نوگرایی در میان متفکران و نواندیشان این دوره شتاب بیشتری گرفت. در این دوران رسالهها و متون انتقادی فراوانی در واکنش به اوضاع آشفته سیاسی و اجتماعی ایران به نگارش درآمد. در نگارش این رسالهها علاوه بر روشنفکران این دوره، برخی از مردم عادی و پیشهوران و بازاریان نیز مشارکت داشته و دست به تألیفاتی زدهاند. نمونه بارز این نوع رسالههای انتقادی، قانون قزوینی اثر محمد شفیع قزوینی است. نگاه او به معضلات اجتماعی عهد ناصری و بهویژه پدیده سرقت از آن رو که توسط یک فرد بازاری و پیشهور و نه یکی از روشنفکران نوشته شده شایسته مطالعه است. در نوشتار حاضر سعی بر آن است تا معضلات و مشکلات مهم اجتماعی عهد ناصری از نظر محمد شفیع قزوینی بازنمایی گردد. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که قزوینی بنیانهای اقتصادی و امنیتی را از عوامل مهم تشدید معضلات اجتماعی قلمداد کرده است. در بخش نخست این نوشتار تأثیر اقتصاد بر تشدید معضلات اجتماعی و در بخش دوم تأثیر عدم امنیت لازم بر تشدید پدیده سرقت از دیدگاه قزوینی بررسی میشود. روش تحقیق در این نوشتار توصیفی- تحلیلی است و سعی خواهد شد تا با توجه به گفتههای قزوینی و تطبیق آنها با شرایط عصر ناصری تبیینی از اوضاع اجتماعی و اقتصادی ارائه گردد.
The political and intellectual relationships between Iran and the European countries in the mid-Nasirid period, gave rise to some kind of reformism among the elites and the intellectuals. Accordingly, there were many critical writings about turbulent socio-political situation of Iran. They were written not only by the intellectuals but also by the lay people (including the artisans and businessmen). As the most interesting one is Qanun-i-Qazwini, a critical treatise by Muhammad shafi’ Qazwini. What makes it most interesting is that the treatise was written not by an intellectual but by an artisan and businessman. This study attempted to reexamine the most important social problems of the Nasirid Time as represented by the Mohammad Shafi. As Mohammad Shafi pointed out, the social problems goes mainly back to the security and the economical structures. First chapter considers that how the economy would increase the social problems. The second chapter shows how the insecurity, as Qazwini said, may increase the rubbery. Using descriptive-analytical method, the author tried to explain the situation by comparing Qazwini’s studies with what happened in the Nasirid Time.
خلاصه ماشینی:
معضلات اجتماعي عهد ناصري در رساله قانون قزويني با تأ کيد برشاخص سرقت ۱ 2 حسين بياتلو دکتري تاريخ و تمدن ملل اسلامي، دانشگاه تهران، تهران، ايران چکيده از اواسط دوره ناصري و در پي مواجهه هاي فکري و سياسي بيشتر ايران با کشورهاي اروپايي، انديشه اصلاح و نوگرايي در ميان متفکران و نوانديشان اين دوره شتاب بيشتري گرفت .
نخست آنکه اين متن يکي از متون انتقادي دوره ناصري است که در آن معضلات اجتماعي و پديده سرقت ، به طور آشکار و معين ، توسط قزويني مورد انتقاد قرار گرفته است ؛ در حالي که در ديگر متون انتقادي به ويژه سياست نامه و رسايل سياسي در کنار اشارات کلي به مباحث اجتماعي، ابتناي کار بر نظ ريه هاي سياسي حکومت و رابط ه شاه و ملت است .
با توجه به دو مورد فوق که اهميت رساله قانون قزويني را بازمينمايد، اين رساله به عنوان نمونه اي انتقادي از اوضاع دوره ناصري نسبت به معضلات اجتماعي که در بخشي نيز به سرقت شهري پرداخته است ، بررسي و مط العه ميگردد.
در ادامه مقاله با بررسي مهم ترين معضلات اجتماعي عهد قاجاريه از خلال رساله قانون قزويني و راهکارهاي او براي برونرفت از اين مشکلات و ديد قانوني او نسبت به ناهنجاري - هاي اجتماعي به ويژه پديده سرقت بيشتر مشخص خواهد شد.