چکیده:
بحث از رابطه عالم مثال و عالم طبیعت، یکی از مسائل مهم فلسفه اسلامی است. شیخ اشراق در رد نظریه مشاییان در مورد مادی بودن صور خیالی و برای تبیین برخی دیگر از مسائل فلسفه خود، نظریه عالم مثال را طرح کرده است. علامه طباطبایی نیز از جمله فلاسفه معاصر است که نظریات قابل توجهی در مورد عالم مثال و رابطه آن با عالم طبیعت بیان نموده است. در این نوشتار، ابتدا دیدگاه دو فیلسوف در مورد عوالم هستی و ادله آنها در اثبات عالم مثال تبیین شده است. آنگاه به تحلیل رابطه عالم مثال و عالم طبیعت در محورهایی همچون نظریه خیال و ابصار، صور موجود در آینه و اطلاع از امور غیبی در نظر شیخ اشراق، و محورهایی همچون رابطه طولی و تشکیکی عوالم، علیت عالم مثال نسبت به عالم طبیعت، وجود کمالات عالم طبیعت در عالم مثال و تبیین رٶیاهای صادقه و کیفیت ادراک حسی از نظر علامه طباطبایی پرداخته شده و در پایان، مطالبی در مورد نقاط مشترک و متمایز دیدگاههای این دو فیلسوف و چالشهای هر دیدگاه بیان شده است.
The discussion of the relationship between the world of archetypal images and the world of nature is one of the important issues of Islamic philosophy. Sheikh Ishraq rejected the theory of the peripatetic (Aristotelians) about the materiality of imaginary forms and proposed the theory of the world of archetypal images to explain some other issues of his philosophy. AllƗma Tabataba'i is also one of the contemporary philosophers who has expressed significant theories about the world of archetypal images and its relationship with the world of nature. In this article, first, the views of two philosophers about the worlds of existence and their arguments in proving the world of archetypal images are explained; then to analyze the relationship between world of archetypal images and the world of nature in subjects such as the theory of illusory and vision, images in the mirror and knowledge of the unseen (mystic, invisible) affairs in Sheikh Ishraq and subjects such as the longitudinal and ambiguity (analogical gradation) relationship of the worlds, the causality of the world of archetypal images to the world of nature, the existence of perfections of the world of nature in the world of archetypal images and explanation of veracious dreams and the quality of sensory perception according to AllƗma Tabataba'i, and in the end, some issues are said about the common and distinct points of view of these two philosophers and the challenges of each view.
خلاصه ماشینی:
آنگاه به تحلیل رابطه عالم مثال و عالم طبیعت در محورهایی همچون نظریه خیال و ابصار، صور موجود در آینه و اطلاع از امور غیبی در نظر شیخ اشراق، و محورهایی همچون رابطه طولی و تشکیکی عوالم، علیت عالم مثال نسبت به عالم طبیعت، وجود کمالات عالم طبیعت در عالم مثال و تبیین رٶیاهای صادقه و کیفیت ادراک حسی از نظر علامه طباطبایی پرداخته شده و در پایان، مطالبی در مورد نقاط مشترک و متمایز دیدگاههای این دو فیلسوف و چالشهای هر دیدگاه بیان شده است.
علامه طباطبایی در آثار خود به طور مستقل، دلیلی بر اثبات عالم مثال ذکر نکرده است؛ اما در بحث افاضهکنندۀ صور عقلی، برهانی را اقامه نموده که این برهان را در صور جزئیه و اثبات موجود مثالی نیز جاری دانسته است: «ونظیر البیان السابق الجاری فی الصور العلمیّة الکلیّة، یجری فی الصور العلمیّة الجزئیّة ویتبیّن به أنّ مفیض الصور العلمیّة الجزئیّة، جوهر مفارق مثالیّ فیه جمیع الصور الجزئیّة علی نحو العلم الإجمالیّ، تتّحد به النفس علی قدر ما لها من الاستعداد، فیفیض علیها الصور المناسبة» (طباطبایی، بیتا(ب): 249).
ب) نظریه خیال: شیخ اشراق برای تبیین این مسئله که چگونه انسان در حالی که مغز کوچک و محدودی دارد، میتواند صور خیالیِ بسیار بزرگِ موجودات عالم طبیعت را درک کند، از نظریه عالم مثال استفاده کرده است (همان: 2/212).
3. طبق دیدگاه علامه طباطبایی، همه کمالات عالم طبیعت در عالم مثال وجود دارد و موجودات مادی، رقیقه و سایه موجودات مثالی هستند؛ اما شیخ اشراق به صراحت چیزی در این باره بیان نکرده است.