چکیده:
بنمایۀ عشق، قصه ای طولانی و ژرف به درازای تاریخ حیات بشری دارد که از آغاز شکل گیری اسطوره ها و حکایتهای شفاهی و سخنان منظوم و منثور مکتوب جلوه های جذاب خویش را نمایانده است، از این رو میتوان خدا جویی و عشق را از اصیل ترین گرایشهای ذاتی انسان دانست. این مفهوم شکوهمند در گفتار عارفان به اشکال، تعبیرها و تاویلهای گوناگون گنجانده شده است. یکی از این متون، تفسیر عرفانی کشف الاسرار است که با حکایتهای شورانگیز به موضوع عشق پرداخته است. عرفان میبدی، عرفان عاشقانه ای است که نسبت میان خدا و انسان را بر اساس محبت تفسیر میکند و قصه و حکایت بستری مناسب و تاثیرگذار برای بیان این معانی است که میبدی از آن بهرۀ فراوان میبرد و موجب القای هرچه بیشتر مفهوم عشق و انگیزش معنا در ذهن مخاطب میشود. این پژوهش، با شیوۀ تحلیل محتوای کیفی، از نوع مضمونی به معرفی برخی از این قصه ها با درونمایۀ مرکزی عشق و تحلیل برخی از ابعاد هستی شناسانه و معرفت شناسانۀ آنها میپردازد و هدف آن آشنایی مخاطبان بیشتری از جامعه با متون عرفانی-ادبی زبان فارسی و موضوع دیرینۀ عشق و محبت است. پرسش اصلی پژوهش این است که میبدی تا چه حد توانسته است با ذکر حکایتهای عرفانی عاشقانه، ابعاد گوناگون بنمایۀ عشق را بنمایاند؟
In motif of love, it has a long and deep story of human life that has shown its fascinating effects since the beginning of the formation of oral myths and anecdotes and written poems and proverbs. He considered one of the most essential human innate tendencies. This magnificent concept has been incorporated into the mystics' speech in various forms and interpretations. One of these texts is the mystical interpretation as Kashf-al-asrar, which deals with the subject of love with passionate anecdotes. Meibodi’s mysticism is a romantic mysticism that interprets the relationship between God and man on the basis of love, and the story and anecdote are the appropriate and influential context for expressing these meanings that Meibodi brings to the utmost benefit and further instill the concept of love and motivation in meaning. In this qualitative content analysis, this research introduces some of these stories with the central theme of love and analyzes some of their ontological and epistemological dimensions and aims to familiarize the audience with the mystical-literary texts of the language. Persian is a longstanding subject of love and affection. The main question of the study is to what extent has Meibodi been able to portray the various dimensions of love by mentioning romantic mystical anecdotes?
خلاصه ماشینی:
عرفان میبدی، عرفان عاشقانه ای است که نسبت میان خدا و انسان را بر اساس محبت تفسیر میکند و قصه و حکایت بستری مناسب و تأثیرگذار برای بیان این معانی است که میبدی از آن بهرة فراوان میبرد و موجب القای هرچه بیشتر مفهوم عشق و انگیزش معنا در ذهن مخاطب میشود.
این معنا در حکایتی از کشف الاسرار اینگونه گفته میشود: «درویشی را دیدند بر سر بادیه ، میان دربسته و عصا و رکوه در دست ، چون والهان و بیدلان سرمست و بیخود، سر به بادیه در نهاده ، میخرامید و با خود این ترنم میکرد: خون صدیقان بپالودند و زان ره ساختند جز به جان رفتن درین ره یک قدم را بار نیست گفتند: ای درویش از کجا بیامدی و چندست که درین راهی؟ گفت : هفت سال است تا از وطن خود بیامدم ، جوان بودم ، پیر گشتم درین راه و هنوز به مقصد نرسیدم ، آنگه بخندید و این بیت بر گفت : زر من هویت و ان شطت بک الدار و حال من دونه حجب و استار (همان ، ج ١ :٣٥٣) در نظر عارفان ،گاهی عاشق ، چنان به حقیقتی از عشق دست مییازد و حضورش را درک میکند که از کالبد جسمانی خویش جدا میشود و جان میبازد.