چکیده:
معنا در نگاه بعضی از اندیشمندان معاصر به معنای هدف، کارکرد وارزش می باشد. و دوستی هم به عنوان مهمترین رکن ارتباط انسانی است. ارسطو و مسکویه بعنوان طلایه داران دوتمدن بزرگ وکهن یونانی و ایرانی اسلامی در کتابهای اخلاق نیکوماخوس و تهذیب الاخلاق به این مسئله پرداخت اند. لذا هدف از این مقاله، تبیین، تطبیق و تحلیل منطقی اهداف و کارکردهای دوستی از منظر آن دو می باشد. درنگاه هر دو، هدف غایی ارتباط دوستی، سعادت و نیکبختی است، که از طریق تحقّق بخشیِ حداکثریِ استعداد های ذاتیِ انسان و با عمل به ارزش های انسانی و متعالیِ دوستی در عرصه های فکری، روحی و عملی بدست می آید.
خلاصه ماشینی:
افعال واعمال انساني براساس اصل عليت به سوي مقصد وهدفي درحال فعليت وتحقق وجودي هستند، ولازمۀ انتخاب مبتني بر ارزش هاي آگاهانه در هر هدف انساني، کارکرد هايي مي باشد لذا ارتباط دوستي به عنوان مهمترين بعد ارتباطي زندگي انسان ، در عين حال که داراي ارزشهاي عملي ورفتاري آشکاري بين دو دوست است ، همچنين داراي اهداف وکارکردهايي است که از آن تحت عنوان «معناي دوستي» ياد مي شود، لذا ارتباط دوستي به عنوان يکي از زيباترين ، پيچيده ترين ، جامع ترين ومعنادارترين ارتباط بين انساني است که اگر برمحور عقل - به عنوان جزء برتر انسان - باشد، موجب شکوفايي استعدادهاي انساني و درنهايت حيات معنادار وسعادت پايدار اوخواهد شد.
يکي از مهمترين فضيلت ها، دوستي هاي فضيلت مندانه است ، که انسان ها به آن در رسيدن به کمال نيازمند هستند(نک به : ارسطو، ١٣٨٩ ب ، ص ٣٠٥؛ مسکويه ، ١٣٨١، ص ١٤٣) لذا بديهي است که از جمله لازمه هاي اصلي «سعادت » که پذيرفته شده اند: روابط ، احساس معناداري و هدفداري، برخورداري از کمک ديگران ، ارزش ها (مثلا داشتن ارزش هاي غير مادي)، دستيابي به اهداف مي باشد(هيبرون ، ١٣٩٣، ص ٥٥) و همچنين کاميابي رواني اجتماعي و موفقيت هايي به مانند: مورد احترام جامعه بودن ، داشتن خانواده و دوستاني که بتوان به آنها تکيه نمود و فعاليت هاي درگيرکننده براي زندگي عاطفي افراد ميباشد.