چکیده:
واژهها و زیباییهای ادبی (از جمله تشبیه) که در زبان مردم نواحی مختلف ایران وجود دارد، کمکم جای خود را به واژههای زبان معیار میدهد و آن زیباییهای ادبی نیز برای نسل جدید، به تدریج نامفهوم میگردد تا جایی که ابهام آن باعث میشود تا زیباییهای ادبی آن نیز فراموش شود. در این مقاله تشبیهاتی که در زبان مردم ناحیه یزد وجود دارد بیان شده و هر جا نیاز به توضیحی داشته است آن توضیحات در ادامة ذکر تشبیهات آمده است.
Local words and their literary beauties such as similes which are found in all areas in Iran are gradually replaced by standard tongue, becoming obscured and the lost for the next generations. This paper introduces some similes in Yazdian dialect along with necessary explanation.
خلاصه ماشینی:
در تشبیهاتی که در گویش یزدی به کار میرود و نگارنده آنها را به مرور ایّام یادداشت کرده است، هدف گوینده ملموس ساختن کلام خود است با آنچه برای شنونده نیز آشناست، بنا بر این، آنچه به عنوان هدف تشبیه در بیان ادبی گفته میشود که منظور تأثیربخشی سخن است در اینجا ممکن است تا اندازهای تفاوت داشته باشد.
با آنکه به عنوان کسی که نیم قرن به سخنان مردم یزد توجّه کرده است به حواشی معنایی این تشبیهات توجّه داشتهام، اما ممکن است هر کدام از آنها حواشی معنایی دیگری نیز داشته باشند که در ذهن سالخوردگان قوم باقی مانده باشد.
( مِثِ جود کتک خورده همانند جهود (یهودی) کتک خورده، در تشبیه کسی به کار میرود که قیافة کتک خورده و ترسیده به خود گرفته باشد.
( مِثِ سگ چار چشم سگ چهار چشم از باورهای ایرانیان باستان بوده است و یکی از ایرانشناسان ژاپنی دربارة آن تحقیقات مفصّلی انجام داده است ((یادداشت زنده یاد ایرج افشار در مجلة بخارا، شمارة 60، سال 1386، ص141) این تشبیه در مورد زنانی به کار میرود که از سرمه یا ریمل فراوان برای آراستن مژههای چشمان خود استفاده کرده باشند و طبعاً جنبة نکوهش دارد.
این تشبیه برای بیان و توصیف جایی که بسیار شلوغ و پرجمعیت باشد به کار میرود.
این تشبیه برای بیان آشامیدنیهای بسیار خنک به کار میرود و همان است که در گویش تهران به آن «نوشابة تگری» گفته میشود.