چکیده:
زبان پدیدآورنده حیات اجتماعی و زیستجهان هر جامعه انسانی است. در هر عصری و در هر جامعهای نباید از تنها یک بازی زبانی بلکه باید از بازیهای زبانی سخن گفت؛ بازیهای زبانی که ذخایر نشانهشناختی جامعه را شکل داده و امکان بازتولید آنها را در منازعه گفتمانهای سیاسی فراهم میکنند. جامعه ایرانی نیز در یک قرن اخیر واجد چنین خصلتی بوده است. در این میان زبان سیاسی روشنفکری دینی یکی از بازیهای زبانی در ایران معاصر میباشد که با بهرهگیری از نشانههای ابر زبان گفتمان دینی و مبانی معرفتشناختی مدرنیته به مفصلبندی گفتمانی جدید در میدان سیاست ایران دست زده است. در این راستا هدف مقاله حاضر نیز فهم زبان سیاسی میدان گفتمانی روشنفکری دینی در ایران قبل از انقلاب اسلامی و بررسی تاثیر صورتبندی این گفتمان بر خرده گفتمانهای گفتمان پسااستعماری برآمده از انقلاب اسلامی میباشد. بهمین منظور سوال اصلی مقاله حاضر عبارت است از اینکه: صورتبندی زبان سیاسی میدان گفتمانی روشنفکری دینی(1330 تا 1357) چه تاثیری بر خردهگفتمانهای میدان سیاست پساانقلابی داشته است؟ یافتههای تحقیق نشان میدهد که زبان سیاسی روشنفکری دینی منبع نشانهشناختی هویتی برای بخشی از خرده گفتمانهای برآمده از کلان گفتمان انقلاباسلامی بوده و با منطقی بینامتنی به عنوان بخشی از نظام معنایی ابر گفتمان دینی در مفصلبندی گفتمان هویتی پسااستعماری نقش اساسی ایفا کرده است. پژوهش حاضر به روش کیفی و از طریق در هم تنیدن سه سنت نظری نشانهشناسی، مطالعات پسااستعماری و نظریه میدان مساله تحقیق را بررسی میکند.
Language in the community as a dynamic cultural element, the originator of the field of general and comprehensive forms of social life. A branch of effective language in the nature of any society, political language of the community. A large part of political affairs is formed on the basis of mental belief, the collection of these beliefs about political affairs in each period makes the political language game of that period, Which is the foundation of the political strategy and political action of that era. This article aims to understand the political language of the Pahlavi intellectual field and thus the influence of the linguistic formulation of this discourse on the type of discourse derived from the Islamic Revolution. In this regard, the main question of the present research is that: What has been the political language of the political intellectual discourse (1332-1357) on the post-revolution politics field?