چکیده:
ارزش و اهمیت موضوع بزهکاری اطفال، مساله ای مهم و غیرقابل تردید در جوامع امروزی است که لزوم پیش گیری از آن نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است. مشارکت و همکاری خانواده و مدرسه موضوعی است که در راستای ارتقای کیفیت در اجرای برنامه های پیش گیری از بزهکاری اطفال پا به عرصه ظهور گذاشته است. اهمیت و نقش ایجاد چنین مشارکتی، خود محصول و زاییده ی اهمیت و جایگاه والای هریک از این دو نهاد اجتماعی در بحث پیش گیری از بزهکاری اطفال می باشد. چرا که خانواده از یک طرف اولین نهادی است که طفل پس از تولد در آن پا می گذارد و از الگوهای موثر در یادگیری رفتاری کودکان در نخستین سال های زندگی به شمار می رود. ورود کودک به محیط مدرسه نیز اولین گام وی برای تطابق با اصول و مقررات اجتماعی است. بنابراین مشارکت خانواده و مدرسه می تواند جایگاه بسیار مهمی در زندگی اطفال و شکل گیری شخصیت آنان داشته باشد و به همین جهت میتواند نقش مهمی در امر شناسایی کودکان بزهکار یا در معرض خطر بزهکاری و حل مشکلات آنان ایفا نماید.
خلاصه ماشینی:
بنابراين مشارکت خانواده و مدرسه ميتواند جايگاه بسيار مهمي در زندگي اطفال و شکل گيري شخصيت آنان داشته باشد و به همين جهت ميتواند نقش مهمي در امر شناسايي کودکان بزهکار يا در معرض خطر بزهکاري و حل مشکلات آنان ايفا نمايد.
واژگان کليدي: پيشگيري، بزهکاري، خانواده ، مدرسه ، سياست جنايي، اطفال *استاديار گروه حقوق جزا و جرم شناسي، واحد کرج ، دانشگاه آزاد اسلامي، کرج ، ايران ** دانشجوي دکتري حقوق جزا و جرم شناسي واحد کرج ، دانشگاه آزاد اسلامي، کرج ، ايران (نويسنده مسئول ) مقدمه يکي از مهمترين راهکارهاي ارتقاي سطح کيفي در اجراي برنامه ها و سياست هاي پيشگيرانه در امر بزهکاري اطفال عبارت است از مشارکت نهادهاي اجتماعي و مردمي و هماهنگ سازي برنامه هاي اجرايي توسط اين نهادها.
در اين بين خانه و مدرسه به لحاظ اينکه هر دو از نخستين نهادهايي هستند که کودک در راستاي رشد جسمي و روحي و شکل گيري شخصيت و اجتماعي شدن در آن ها پاي مينهد، فلذا مناسب ترين گزينه ها براي شروع مشارکت در زمينه اجراي برنامه هاي پيش گيرانه منسجم از بزهکاري هستند.
از ديگر عوامل خطر مؤثري که اين محيط ممکن است داشته باشد، روابط ناموزون و قهرآميز بين اطفال و والدين ، اقدامات تنبيهي و تشويقي بي ضابطه و بي قاعده ، بي اعتنايي والدين نسبت به رفتار کودک که حتي همين بي اعتنايي مي تواند باعث شود که والدين پس از گذشت چند سال ، فرزندان را دقيق نشناسند و همين عدم شناخت منجر به عجز و ناتواني از اقدام مناسب در مورد طفل مي شود (نجفي ابرندآبادي ،١٢٨١:١٣٩٠).