چکیده:
هدف: مشاوره از مسائل مهم فرهنگ دینی ما است که از صدر اسلام موردتوجه بوده و در قرآن کریم و سخنان معصومین نیز بدان اشاره شده است. هدف اصلی انجام پژوهش حاضر، تبیین پدیدارشناسانه بر دیدگاه مشاورین نسبت به مراکز مشاوره اسلامی است. روش: بهمنظور درک تجارب زیستهی مشاورین، روش پژوهش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی اتخاذ گردید. جامعهی مطالعهی حاضر را کلیه مشاورین مراکز مشاوره اسلامی شهر قم، تشکیل دادند. بهمنظور نمونهگیری از مشاورین، چند مرکز مشاوره اسلامی بهصورت هدفمند انتخاب شدند. نمونهگیری تا رسیدن به اشباع نظری دادهها ادامه یافت. درنهایت تعداد 11 نفر از مشاورین انتخاب و از آنان مصاحبه نیمه ساختاریافته جهت جمعآوری اطلاعات انجام شد. یافتهها: تحلیل دادهها از طریق روش کدگذاری باز و کدگذاری محوری انجام شد و منجر به تولید 10 کد محوری و 89 کدگذاری باز گردید. مضمونهای اصلی شامل 1) منابع رویکرد اسلامی، 2) نگاه متفاوت به مبانی انسانی در روانشناسی اسلامی، 3) داشتن پارادایم یا جهانبینی، 4) تطبیق رویکرد درمانی با فرهنگ مراجع، 5) راهکارهای ارتقاء روانشناسی اسلامی، 6) محدودیتهای پیش رو در رویکرد روانشناسی اسلامی، 7) فنون برجسته مورد توجه در کاربست رویکرد اسلامی، 8) تفاوتهای رویکرد روانشناسی اسلامی با رویکردهای غربی، 9) حوزههای اثربخشی روانشناسی اسلامی، 10) جایگاه کنونی مراکز مشاوره اسلامی. نتایج: درمجموع با توجه به تحلیل بازخوردهای بهدستآمده، علیرغم نظرات گوناگون مطرحشده در این پژوهش، میتوان گفت ازنظر اکثر مشاورین، رویکرد مشاوره اسلامی نقش مثبت و بسزایی در فرایند مشاوره برای مراجعان دارد.
Aim: Counseling is one of the most important issues in our religious culture that has been addressed since the beginning of Islam and is mentioned in the Holy Quran and the words of the infallible. The main purpose of this phenomenological study was to investigate counselors viewpoint towards Islamic counseling centers. Methods: In order to understand the life experiences of the clients, a qualitative research method was adopted with a phenomenological approach. The study population consisted of all counselors of Islamic counseling centers in city of Qom. For the purpose of sampling the counselors, several Islamic counseling centers were purposefully selected. Sampling continued until the theoretical saturation of the data was reached. Finally, 11 counselors were selected and semi-structured interviews were conducted to collect data. Results: The data analysis was done through open coding and axial coding and resulted in 10 themes or categories from 89 open codings. The main themes included: 1) the sources of Islamic approach, 2) a different view of human foundations in Islamic psychology, 3) having a paradigm or worldview, 4) adapting the treatment approach to the client’s culture, 5) strategies to promote Islamic psychology, 6) the potential limitations of Islamic psychology approach, 7) main techniques in applying Islamic approach, 8) differences between the Islamic psychology and the Western approaches, 9) areas of effectiveness of Islamic psychology, and 10) today’s position of Islamic counseling centers. Results: Overall, based on the analysis of feedbacks, and despite different perspectives, it can be said that Islamic counseling approach has a positive and significant role in the process of counseling for clients.
خلاصه ماشینی:
در کشور ما نیز به علت اسلامی بودن جامعه و فرهنگ، بهرهمندی از دانش، تنها متأثر از علم نیست، بلکه دین نقش بیشتر و اساسیتری را ایفا مینماید، اینجاست که مشاوره باید با دین گره بخورد و ازآنجایی که دین اسلام بهعنوان دین جامع و خاتم معرفی شده است و تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسانها در آن لحاظ شده است که مردم میتوانند از ریزترین مسائل فردی خود تا اداره حکومت جامعه و حتی حوادث مربوط به سرای دیگر را در دین جستجو نمایند، نقش مشاوران دینی از اهمیت خاص و ویژهای برخوردار میگردد.
از جمله این کارها در حوزه درمانهای فردی میتوان به پژوهشهای جهانشاهی و احمدی (1397) در مورد اثربخشی آموزش حیا بر کاهش اعتیادبه اینترنت و رفتارهای پرخطر، پژوهش روحانی، جان بزرگی، احدی و بلیاد (1397) اثربخشی الگوی کوتاه مدت درمانگری چندبعدی معنوی بر مهارنشانگان افسردگی، پژوهش مهرابیزاده، شهروز، همت بناری و ترابیزاده (1397) در ارتباط با اثربخشی آموزش مثبت نگری با تأکید برآیات قرآن بر شادکامی و اضطراب اجتماعی دانشآموزان، حمید، بولاغی و مهرابیزاده (1397) اثربخشی شناختی-رفتاری مذهب محور بر تابآوری و شادکامی در دانشجویان؛ و درزمینهی اثربخشی درمان بینفردی میتوان به پژوهشهای محمدی مقدم، شهابیزاده و میری (1398) اثربخشی آموزش بهداشت کلام مبتنی بر آموزههای اسلامی بر دلبستگی به همسر، زارع بوانی (1397) اثربخشی آموزش صبر بر امید و بهزیستی روانشناختی مادران کودکان کمتوان ذهنی، جدیری، فتحی آشتیانی، موتابی و حسنآبادی (1396) اثربخشی زوجدرمانی با رویکرد اسلامی بر رضایت زناشویی، احمدی دستجردی، کجباف و کاظمی (1395) اثربخشی آموزش گروهی الگوی مراقبه اسلامی بر سبک زندگی و اضطراب فراگیر زنان متأهل مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر که همگی این پژوهشها حاکی از اثربخش بودن رویکرد اسلامی در گروههای مختلف و با متغییرهای مختلف میباشد.