چکیده:
این مقاله با استفاده از رویکرد جامعهشناسی انتقادی به نحوه تولید سلطه نمادین علیه زنان در سطح تعاملات فردی، خانوادگی، اجتماعی و بازتولید سلطه نمادین در سطح خانواده، ساختارها و نهادهای اجتماعی میپردازد که زمینه ناتوانمندی زنان و جامعهپذیری جنسیتی را فراهم کردند. بدین منظور، از روش مردمنگاری انتقادی جهت انجام عملیات تحقیق، از تکنیک مصاحبه عمیق برای گردآوری اطلاعات و از روش تحلیل مضمون جهت تحلیل دادهها استفاده شده است. مصاحبه شوندهها شامل 50 زن ساکن دهدشت میباشد که بر اساس نمونهگیری هدفمند و مطابق با منطق اشباع نظری انتخاب شدهاند. یافتههای تحقیق، شامل شبکههای مضمونی: تولید کلیشههای جنسیتی و بازتولید سلطه نمادین میباشد. نتایج نشان میدهد که سلطه نمادین علیه زنان از ساختار اجتماعی پدرسالاری و کلیشههای جنسیتی متاثراز آن برساخته میشوند که در تعاملات فردی (خودسانسوری زنان، خودپنداره منفی و تمرکز بر مدیریت بدن)، تعاملات خانوادگی (تجربه زیسته ازدواج، کنترل، اعتبار اجتماعی و تقسیم کار خانگی) و تعاملات اجتماعی (طرد اجتماعی زنان و تبعیض تحصیلی و شغلی) تداعی میشود. شبکه مضمونی بازتولید سلطه نمادین در سه تم سازماندهنده پذیرش سلطه، موانع ساختاری سلطه و حاشیهنشینی فرهنگی زنان نشان داده میشود. . «نقش عصبیتهای عشیرهای و پدر سالاری تاریخی در تولید و بازتولید سلطه نمادین علیه زنان» مقوله هسته میباشد.
this paper uses the critical sociology approach to explores how to generate symbolic domination against women at the level of personal, family, and social interactions, and reproductive symbolic domination at the family level, social structures and institutions that provided the basis for women's disabling and gender socialization. In order to achieve this goal, the critical ethnographic method for conducting research activities, the deep and semi-structured interview technique for data collection and its method analysis for analyzing the data has been used. The interviewees included 50 Dehdasht resident women who were selected based on purposeful sampling and according to theoretical Research findings include thematic networks: generating gender stereotypes and reproducing symbolic domination. The results show that symbolic domination of women is based on the social structure of patriarchy and its gendered stereotypes influenced by individual interactions (Women's self-censorship, negative self-concept and and concentrate on body management), family interactions (marital living experience, control, social validity, and domestic work sharing). And social interactions (social exclusion of women and educational and occupational discrimination). Reproduction of domination is achieved at the level of internalization of domination, , domination structural barriers, and cultural marginalization of women. "The role of tribal nervousness and historical patriarchy in the production and reproduction of symbolic domination against women" is the core issue.
خلاصه ماشینی:
پژوهش صادقی فسائی و پروائـی (١٣٩٥) بـا عنـوان «نحـوۀ بازنمایی زن در زیست جهان مدرن در فیلم های اصـغر فرهـادی (مطالعـۀ مـوردی : چهارشـنبه سوری ، دربارۀ الی و جدایی نادر از سیمین )» با تحلیـل محتـوای فـیلم هـا نشـان مـی دهـد کـه خشونت علیه زنان ، حضور مناسبات جنسیتی و روحیۀ مردسالارانه نسـبت بـه زنـان و نـاامنی روان شناختی زنان در رسانه ها بازتولید می شود.
نتایج پژوهش قادرزاده و خلقی (١٣٩٧) با عنوان «زنان و تجربه طرد اجتماعی (مطالعه کیفی زنان خانه دار شهر سنندج )» با روش نظریه زمینه ای و نمونه گیری هدفمنـد بیـان کننـدۀ آن است که زمینه هایی چون کلیشه های جنسیتی و شئ واره شدن خانه داری در طرد اجتماعی زنـان خانه دار نقش دارند و باعث تعلیق هویت آنان می شود که ناظر بر طـرد ذهنـی (وجـه فـردی و تجربۀ زیستۀ زنان خانه دار) و طرد عینی (وجه سـاختاری طـرد اجتمـاعی ) اسـت .
بنـی فاطمـه ، عباس زاده ، علیزاده و محمدپور (١٣٩٧) در «استرس و خشونت فیزیکی مردان علیه زنـان : یـک تحقیق کیفی » با استفاده از روش نظریه زمینه ای و شیوه نمونه گیری گلوله برفی در مطالعه خود نشان دادند که خشونت مردان علیه زنان در خانواده نمایانگر واکنش مردان در برابـر فشـارهای بیرونی و درونی موجود در حوزه های عمومی و خصوصی است .