چکیده:
موضوع این جستار. بررسی مناط کاشفیت معانی کثیر از مصداق واحد. در
توحید صفاتی است. توحید صفاتی. براساس فرضیة حکایت کشثرت معنا از
وحدت مصداق. به انات میرسد. در این تحقیق, مداط و ملاک کاشفیت
کثرت معنا از وحدت مصداق. مورد بررسی قرار می گیرد. ضرورت پژوهش, در
تبیین مناط مساله است که براساس آن در طول تاریخ کلام و فلسفه. به یگانگی
صفات کمال و ذات در مصداق. رای داده شده است. شیوة این تحقیق. تحلیلی
و از طریق تحلیل مفهومی و گزارهای است.
مهمترین نتایج این تحقیق عبارتند از: ۱. هر مفهومی با حد معنایی خاص خود.
از مصداق حکایت دارد؛ ۷. مصداق وجود. عینیت. سعه و میدانی فراتر از مفهوم
دار لذا منشا انتزاع مفاهیم مغایر واقع میشود؛ ۳. با وحدت با کشرت حیثبت
صدق مفهوم بر مصداق. مفاهیم کثیر از مصداق انتزاع می شوند؛ ۴. وجودصرف. مجمع معانی کثیر واقع میشود؛ ۵. وجود واحد بسیط. واجد و جامع
معانی کثبر است. ۶. شیوة قباس غایب به شاهد در مصداق اوصاف حق تعالی
باطل است. ۷. وحدت مصداق. مستلزم وحدت مفهوم نبست و مفاهیم کثیر. از
مصداق واحد حکایت دارند؛ ۸. توحید صفاتی براساس کاشفیت کثرت مفهوم
از وحدت مصداق. بات میشود.
خلاصه ماشینی:
توحید صفاتی، اصالت وجود، وجود صرف، وجود بسیط، مفهوم، مصداق مقدمه مسأله این مقاله، تعیین و تبیین مناط کاشفیت معانی کثیر از مصداق واحد یا عدم لزوم وحدت مفهوم از وحدت مصداق، در توحید صفاتی است.
در مسأله توحید صفاتی، یعنی اثبات عینیت ذات و مصداق صفات در وجود، با فرض کثرت مفاهیم اسماء و صفات؛ آن طور که از روایات و برهان استفاده میگردد، درطول تاریخ کلام و فلسفه، خصوصاً به مسلک شیعه، به یگانگی صفات کمال و ذات در مصداق، رأی داده شده است، ولی در مسأله تحقیق، یعنی مناط و ملاک کاشفیت معانی کثیر از مصداق واحد، تاکنون طرح مسأله نشده است و پژوهش مستقلی با عنوان مزبور که در آن، مناطات فرضیه مزبور احصاء و تبیین گردد، انجام نیافته است و همین امر، ضرورت تحقیق را ایجاب میکند و وجه امتیاز این پژوهش از تحقیقات دیگران، در بررسی جامع مناط، حکایت و کاشفیت معانی کثیر از مصداق واحد است.
مثال این قسم، همه معانی ورای طور عقل است كه انسان، توان اصطیاد و درک واقعی آنها را ندارد، ولی آن معانی، به وجهی در ذهن تصور میشوند، مانند: معنای حقیقت واجب الوجود - كه انسان، علم اكتناهی به او ندارد و حقیقت ذات حق تعالی برای غیر او، قابل درک نیست و نیز، عقل مجرّد و غیر آن از معانی ماوراء طبیعی دیگر، که معنای محصّل حاکی از مصداق از آنها، در ذهن تحقّق نمییابد (شیرازی، 1981: 1/313).