چکیده:
سمیح القاسم و حسین اسرافیلی از شاعران برجسته مقاومت فلسطین و ایران هستند که در اشعار مقاومت خود دارای مضامین مشترکی میباشند؛ هر دو در مورد وطن خود اشعار زیادی سروده و از اسطوره و نماد و رمز در اشعار مقاومت خود استفاده کردهاند. اسرافیلی و القاسم از اسطوره عنقاء در اشعار خود بهره برده و هر دو خود را متعهد و ملزم دانستهاند که وظیفه خویش را در زمینه مقاومت به نحو احسن ادا کنند. نویسندگان جستار حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و بهرهگیری از مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، اشعار مقاومت دو شاعر را با هم مقایسه کرده و وجوه اشتراک این دو شاعر را بررسی کردهاند. دو شاعر سنگ را نماد مقاومت فلسطین میدانند و هر دو از این نماد در اشعار خود بهره بردهاند. شعر مقاومت دو شاعر، دعوتکننده به صلابت و استقامت، انسجام و فشردگی صفوف و بسیج نیروهای ملّی و جهان علیه دشمن پلید و اعلام جنایت او میباشد؛ ادبایی که با پایداری در برابر توطئه دشمن پلید و عدم پذیرش شکست، تا آخرین رمق مبارزه علیه ظلم و فساد را پیشه خویش نمودند.
خلاصه ماشینی:
(۹0 :۱۳۸۲ پيشينه پژوهش تا کنون در مورد دو شاعر مقالات فراوان و ارزشمندي نوشته شده است که در زير بـه بخشي از آن ها اشاره شـده اسـت : ميرقـادري و کيـاني (۱۳۹٠) در مقالـه «راز مانـدگاري سرودهاي پايداري سـميح القاسـم » ضـمن بيـان مقدمـه اي در پيـدايش شـعر مقاومـت فلسطين و نگاهي کوتاه به زندگي سميح القاسم ، شـاعر مقاومـت فلسـطين ، بـه بررسـي سبب هاي ماندگاري شعر او پرداخته اند.
شعر او حالات و روحيات رزمندگان را توصيف مي کند مثلا مين و خمپاره در ابيات زير: بـالـــي از پـرواز، اما آتشيــن پــاره خورشــيد در ميــدان مــين چشم را حيرت فزود اعجازشان غــرش خمپـــاره هـــا آوازشـــان (اسرافيلي ، ۱۳۷۲: ۱٠۳) وي در اشعار خود توجه زيادي به زمين و وطن خود و شهرهاي سرزمين خـود دارد و خود را ملزم مي داند که اگر شهر او به دست غاصبان افتاده است تمام تلاش خود را براي پس گرفتن آن به کار گيرد و در کنار تلاش و فعاليت خود، شـعرهايش را در ايـن مـورد مي سرايد و ادبيات متعهد را به کـار مـي گيـرد.
(القاسم ، ۱۹۸۷: ۴۲۸- ۴۳٠) - در پنجم ژوئن / باد غربي را/ خلع نشان کرديم / از همـه نشـانه هـايي / کـه بـه خون کودکان و ننگ ويرانه ها زينت شده بود/ به سازمان ملل پرواز کردند/ تا در جلسه فوق العاده شرکت کنند ادبيات مقاومت در فلسطين ، نقش خود را مشخص و معين نموده اسـت مخصوصـا در مورد شاعران مقاومت که اين شعر بدون شک مانند اسلحه اي است که شايسـتگي آن در التزام و تعهدش ، در نقش مقاوم و بيدارگر آن نهفته است .