چکیده:
مقامه یکی از انواع داستانهای کهن است که با نثر مصنوع آمیخته با شعر، در مورد قهرمانی است که به صورت ناشناس در حکایتها ظاهر میشود و به قصد گدایی، حوادثی را به وجود میآورد و همین که در پایان کار شخصیتش شناخته میشود، ناپدید میگردد تا آنکه دوباره در هیبتی دیگر در مقامه بعدی ظاهر گردد. «مقامات حمیدی» در شمار کتابهای بسیار مهم در زبان عربی و فارسی است. حمیدی با برگزیدن قالب داستان و بهرهگیری از اصول داستاننویسی، همچنین گزینش حوادث این داستانها از واقعیتهای زندگی و انتخاب شخصیتهای داستانی از مردمی که در میانشان زندگی میکند، همراه با ویژگیهای فردی و اجتماعی آنان، شیوه نویسندگی مقامات را به سبک نویسندگان رئالیستی نزدیک گرداند. جوشش زندگی از درون حوادث مقامات، به همراه کنش شخصیتهای واقعی در صحنههای آن و تأثیر فضای معنوی، اخلاقی، اجتماعی، مادی، علمی و ادبی بر شخصیتها، حقیقت مانندی داستانها را تحقق میبخشد. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی تلاش شده است تا مهمترین داستان در مقامات حمیدی و حریری بررسی گردد.
خلاصه ماشینی:
حميدي در داستان هاي خود به شخصيت اصـلي اعتبـار بـيش تـري بخشـيده است ، اما ناشناخته ماندن هويت شخصيت اصلي به جهت ضعف شخصيت پردازي ، ارتباط خواننده را با او مشکل نموده است و خواننده ترجيح مي دهد تنها نقش شنونده اي را ايفـا کند که در مجلس سخنراني حضور دارد بي آنکه واکنشي نسبت به خود سخنران از خـود نشان دهد، و پس از ترک جلسه سخنراني تنها همان کلام سخنران اسـت کـه بـر او اثـر مي گذارد و هيچ احساسي و حتي تصويري از وي در ذهنش باقي نمي ماند.
بنـابراين ، در مقامات حميدي اگرچه با برخي از انديشه هاي شخصيت اصلي آشنا مي شويم ؛ اما ايـن شناخت ، همانند شناختي است که از نويسنده يک مقاله ادبي و يا يک سخنران در طـول سخنراني اش به دست مي آوريم ؛ چه آنکه ، اگر کسـي دربـاره نـام ، اصـل و نسـب ، علايـق شخصي ، خصلت هاي فردي و يا خانواده و گذشته شخصيت اصلي از ما بپرسد، پاسخ هيچ کدام از اين پرسش ها را نمي دانيم و همين ناآگاهي و عدم شناخت ما از شخصيت اصـلي موجب شده است تا تصوير روشـني از وي و زنـدگيش نداشـته باشـيم و شخصـيت او بـا وجود گفت وگوي طولاني اش همچنان گنگ و مـبهم بـاقي بمانـد.
البته حميدي در برخي از مقامات قدرت خود را در بيان نفسانيات و افکار شخصيت ها به نمـايش گـذارده اسـت ؛ چنانکه در مقامه »دهم » به گونه جالبي نفوذ عوام فريبان را مجسم مي سازد و در مقامـه «بيست و دوم » افکار تازه به دوران رسيده ها و خودستايان را به نيکويي تشريح مـي کنـد اما نمي توان اين نکته را از نظر دور داشت که هدف وي از وجود شخصـيت هـا، «پـرورش جمله هاي زيبا و ترکيبات مسجع و مزدوج و قرينه سازي است »(همان : ۱۱۲).