چکیده:
هدف از تحقیق کنونی مطالعه طبقه بندی مخاطب در بستر زمان در هنر معاصر ایران میباشد. یکی از چالشهایی که در هنر امروز جامعه ایرانی مشهود است جایگاه متزلزل مخاطب است. جایگاهی که خود باید تعیین کننده باشد اما عوامل دیگری که خارج از حوزه هنر و هنرمند است، همچون نگاه سیاست و قدرت و اقتصاد به این مقوله، تأثیرگذارتر است. به نظر میرسد شناخت مخاطب منوط به نگاه نخبههای جامعه به اقسام گوناگون مخاطب بوده است، اما تا چه حد این دستهبندی مخاطب که در نهایت به عدم وجود مخاطب انجامیده است بر اساس شناخت صحیح افراد برتر جامعه بود یا بر اساس نگرش برتر به خود نخبههای جامعه بوده است. می توان گفت عوامل مختلفی در طبقه بندی مخاطب هنر تأثیرگذار هستند. با توجه به مطالعه حاضر میتوان گفت مخاطبان هنر در بستر زمان بر اساس عوامل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... متفاوت بودهاند. همچنین برای تقسیم بندی مخاطبان باید عوامل مؤثر و کلیدی در هر زمان را در نظر گرفت.
خلاصه ماشینی:
٢. فرهنگ خواؿ در برابر فرهنگ عوام به زعم ولف ؛ جامعه شناسي هنر بيان دارد که نگاه ويـژه مخاطبـان بـه اعتبـار طبقـه اجتماعي افراد تعيين کننده است (افسريان ، ۱۳۹۵: ۱۲۱).
بنابراين ، هرگونـه تعريـف هنـر و غيـر هنـر کاملا با فرايندهاي کشمکش و تضاد بين گروه هاي اجتماعي مختلف مرتبط است ، بـدين معنا که هر گروه اجتماعي کم و بيش به طور ناخواسـته سـعي دارد واقعيـت فرهنگـي را چنان تعريف کند که به بهترين وجه ممکن با منافع و علائـق خـودش سـازگار باشـد، از ديدگاه جامعه شناسي ، وقتي کسي ابژه اي را به عنـوان «هنـر بـزرگ » تعريـف مـي کنـد، تعريف او درباره خود اثر هنري چيز خاصي به ما نمي گويد بلکه عمدتا بيـانگر ذائقـه هـا و پسندهاي گروه اجتماعي اوست .
انتقاد از جامعـه شناسـي هنـر بـه خودي خود افشاگر آن است که نه فقط فرد منتقد به بورژوازي تعلـق دارد بلکـه چنـين فردي اساسا قادر به درک دلايل جامعه شناختي وضعيتي که در آن قرار گرفتـه نيسـت ، يعني فردي اسـت سـاده لـوح و جاهـل در نکوهيـده تـرين شـکل آن بنـابراين انتقـاد از جامعه شناسي هنر کاملا انتقادي خود تخريب گر است و هرگونه شکست دادن اين رشـته در واقع توهمي بيش نخواهد بود(انگليس ، ديويد و جان هاگسون ، ۱۳۹۵: ۲٠۹).
(۵ :۱۳۹۵ لذا اين نويسندگان از دو جهت قابل نقدند: هم به سبب دامـن زدن بـه نـوعي تفـاخر فرهنگي و هم به خاطر ساده لوحي و يا با هنر(Art) در جامعه اي که به شکل فزاينـده اي و در ابعاد گوناگون در حال سکولار شدن بود، در بسياري جهات نقش جـايگزين ديـن را بازي مي کرد، زيرا تقريبا به عنوان امري مقـدس و چيـزي کـه وراي روابـط و مناسـبات اجتماعي معمولي قرار دارد نگريسته مي شد.