چکیده:
پیشرفتهای شگرف در عرصه فنآوری اطلاعات و ارتباطات و تاثیرات آن بر تمام حوزۀهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... باعث گردیده که امروزه بحث اصلی در حوزۀ دیپلماسی عمومی به تاثیر این پیشرفتهای در دیپلماسی عمومی بپردازد و مبحث نوینی تحت عنوان دیپلماسی عمومی مدرن را به میان آورد. با توجه به اینکه دیپلماسیعمومی به عنوان یکی از مهمترین شیوههای تحقق و افزایش قدرت نرم کشورها محسوب میشود این سوال پیش میآید که مولفههای نوین دیپلماسی عمومی مدرن چه نقشی در افزایش قدرت نرم جمهوریاسلامیایران داشته است؟ در پاسخ نیز ذکرشده با توجه به شاخصهای دیپلماسیعمومی نوین نظیر برند سازی، الگوی شبکهای، ارتباطات متقارن دو سویه بر محور الگوی گفتگو محور و بر مبنای دستیابی به تفاهم و همفهمی، جمهوری اسلامی ایران علی رغم برخی اقدامات مثبت در سالهای اخیر، هنوز نتوانسته به نحوه احسن از این ظرفیت در جهت افزایش قدرت نرم خود استفاده نماید. روش تحقیق این پژوهش بصورت توصیفی تحلیلی است که به شیوه اسنادی به پردازش دادهها میپردازد.
The great advances in information and telecommunication technology and their effects on political, economic, social, cultural and other fields, is the basic reason that nowadays the main issue in public diplomacy would be the study of the effects of these effective advances in public diplomacy. Considering that the public diplomacy is one of the most important approaches to have and increase the soft power of countries this question arises that, what is the role of the modern components of the modern public diplomacy in enhancing and improving the soft power of the Islamic Republic of Iran? In the hypothesis has mentioned that, according to new general diplomacy indicators such as branding, the network model of two-way symmetric communication based on the dialogue-based model and mutual understanding, the Islamic Republic of Iran, despite taking some positive actions in recent years, has not yet been able to use this potentiality in the best way to increase its soft power. The research method of this enquiry is a descriptive analytical process that deals with data processing in a documentary manner.
خلاصه ماشینی:
با توجه به اينکه ديپلماسيعمومي به عنوان يکي از مهم ترين شيوه هاي تحقق و افزايش قدرت نرم کشورها محسوب ميشود اين سوال پيش ميآيد که مولفه هاي نوين ديپلماسي عمومي مدرن چه نقشي در افزايش قدرت نرم جمهورياسلاميايران داشته است ؟ در پاسخ نيز ذکرشده با توجه به شاخص هاي ديپلماسيعمومي نوين نظير برند سازي، الگوي شبکه اي، ارتباطات متقارن دو سويه بر محور الگوي گفتگو محور و بر مبناي دستيابي به تفاهم و هم فهمي، جمهوري اسلامي ايران علي رغم برخي اقدامات مثبت در سال هاي اخير، هنوز نتوانسته به نحوه احسن از اين ظرفيت در جهت افزايش قدرت نرم خود استفاده نمايد.
(مانهايم ،٣٢٤:١٣٩٠) اين درحالي است که در سال هاي اخير پيشرفت ها و تغييرات شگرف در عرصه نظام بين الملل بويژه پيشرفت ها در عرصه ارتباطات و اطلاعات باعث گرديده مبحث ديپلماسي عمومي دستخوش تحول عظيمي گردد و قلمرو جديدي تحت عنوان ديپلماسي عمومي نوين شکل بگيرد که به يکي از عناصر کليدي ارتقا قدرت نرم دولت ها و توسعه نفوذ آن ها در عرصه سياست بين الملل تبديل شود.
عدم بهره گيري از ظرفيت هاي سازمان هاي غيردولتي انقلاب اطلاعاتي وارتباطاتي و دسترسي شهروندان به اطلاعات گسترده باعث قدرت يابي مراکز جديد غيردولتي شده است و فرصت جدي را براي نقش آفريني سازمان هاي غير دولتي را فراهم کرده است بطوري که رابرت لاتهام معتقد است حاکميت در جهان امروز از آن گروه هاي اجتماعي و سياسي است نه دولت ها( ٢٠٠٠٨,Latham) اين فراواني ارتباطات روزافزون متعامل ميان افراد، سازمان ها و اجتماعات در نوع خود، موجب هدايت حوزةهاي عمومي يا خصوصي به سوي تمرکززدايي و تکثر اقتدار سنتي خواهد داشت (گوهري مقدم ،١٣٨٧: ١١٠)يکي از مهمترين مشکلات جمهوري اسلامي ايران در عرصه ديپلماسيعمومينوين تاکيد بر سلسله مراتب ساختاري و عدم استفاده مناسب از ظرفيت هاي سازمان هاي غيردولتي در اين عرصه است .