چکیده:
تحلیلی که عرفا از نحوه تکون و شاکلهبندی اعیان ثابته در تعینات حقی ارایه میکنندایا قابلیت تعین اختیاری حقیقت اختیار در اعیان ثابته را دارد یا نه؟ غالب عرفا معتقدند که اعیان ثابته موجودات مختار، تمام استعدادهای ثبوت یافته مخصوص به خود را در مرتبه علم ذاتی حق تعالی، از ازل الی الابد به صورت ذاتی، لایتغیر و ثبوتی دارا بوده و حقیقت اختیار در اعیان ثابته موجودات مختار، جزء شیون ذاتی اقتضایات اعیان ثابته است، طبق قاعده " الذاتی لایعلل "، اختیار در اعیان ثابته تعین ساز و منشا بردار نیست.این نظریه مستلزم جبرگرایی است. دراین مقاله با نقد نگاه تک ساحتی (حیثیت تقیدیه نفادی) به شکل گیری اقتضایات ذاتی اعیان ثابته، با روش تحلیلی عقلی و با استمداد از مبانی دینی، در صدد اثباتاین نظریه هستیم که اقتضایات ثبوت یافته در اعیان ثابته که بر اساس ترتب علی و معلولی عرفانی (حیثیت تعلیلیهاندراجی) در اثر فرایند امتزاج اسماءایجاد شده، فاعل علمی دراین فرایند، تناکح و تعین اسماء ثلاثه علم و قدرت و اراده حق تعالی بر اساس میزان پذیرش استعدادهای ثبوت یافته در اعیان ثابته خواهد بود و ثمرهاین تحلیل انطباق با نظریه امر بینالامرین است.
خلاصه ماشینی:
بررسی منشأ تعین اختیار در اعیان ثابته مسعود حاجی ربیع محمدحسن مهدی پور چکیده تحلیلی که عرفا از نحوة تکون و شاکله بندی اعیان ثابته در تعینات حقی ارائه میکنندایا قابلیت تعین اختیاری حقیقت اختیار در اعیان ثابته را دارد یا نه ؟ غالب عرفا معتقدند که اعیان ثابته موجودات مختار، تمام استعدادهای ثبوت یافته مخصوص به خود را در مرتبۀ علم ذاتی حق تعالی، از ازل الی الابد به صورت ذاتی، لایتغیر و ثبوتی دارا بوده و حقیقت اختیار در اعیان ثابته موجودات مختار، جزء شئون ذاتی اقتضائات اعیان ثابته است ، طبق قاعدة " الذاتی لایعلل "، اختیار در اعیان ثابته تعین ساز و منشأ بردار نیست .
دراین مقاله با نقد نگاه تک ساحتی ( حیثیت تقیدیه نفادی) به شکل گیری اقتضائات ذاتی اعیان ثابته ، با روش تحلیلی عقلی و با استمداد از مبانی دینی، در صدد اثبات این نظریه هستیم که اقتضائات ثبوت یافته در اعیان ثابته که بر اساس ترتب علی و معلولی عرفانی(حیثیت تعلیلیه اندراجی) در اثر فرایند امتزاج اسماءایجاد شده ، فاعل علمی دراین فرایند، تناکح و تعین اسماء ثلاثه علم و قدرت و ارادة حق تعالی بر اساس میزان پذیرش استعدادهای ثبوت یافته در اعیان ثابته خواهد بود و ثمرةاین تحلیل انطباق با نظریۀ امر بین الامرین است .
همچنین تمام اقتضائات عین ثابتۀ انسان کاملا ذاتی، لایتحصل ، ازلی و ابدی هستند و در فرایندایجاد و شکل گیری تمام استعدادهای خود، اختیار به معنی انتخاب از روی علم و قدرت و اراده نداشته و ندارند، بلکه نفس رحمانی و جلوات و تجلیات حق تعالی در تعینات ثانی و تکثر اسماء جزئی و لحاظ حیثیات تقیید یافته اسمای جزئی به صورت نفادی، حاصل و عامل ایجاد حدود اقتضائات و استعدادها در اعیان ثابته شده است .