چکیده:
موضوع جستار پیش روی معاصرنگاری در تذکرههای فارسی است. این جریان تاریخدبیاتی ذیل و فرعصی
است از تذکرهنویسی فارسی. معاصرنگاری در طول تاریخ» دچار تعییر و تحولات درولی و بیروشی شده
است. در این پژوهش» تذکرههای فارسی بر اساس روش توصیف ی-تحلیلی مورد بررسی قرا رگرفتهاند.
سعی شده روند تاریخی تحولات معاصرنگاری مورد مدافه قرا ر گیرد. نخست» معاصرنگاری به سه دورو
فقدان (قبل از قرن ٩ ی آغاز و فراز (۸۹۶ ی تا نیمه نخست ۱۴ تق و فرود (نیمة دوم ۱۴ تی. به بسد)
تفسیم شده است. سپس تغییر و تحولاتش در هر دوره با شواهد تاریخی نشان داده شده است. نخستین
یافته این جستار ارائة تعریفی از معاصرنگاری است. سپس صورتبند ی تازهای از معاصرنگاری در
نذکرههای فارسی عرضه شده است. در نهایت تحولات معاصرنگاری نسبت به شرایط تناریخی, سیاسی و
فرهنگی سنجیده و رابطهشان با پکدیگر تبیین شده است.
The present study investigates the historical significance of contemporary developments of each period in composing Persian Tadhkiras. Throughout history, the historical significance of writing about contemporaneity of each period in literature has undergone internal and external changes. The study utilizes the descriptive-analytic research methodology. The historical significance of writing about contemporaneity of each period through Persian Tadhkiras needs to be persuaded through the following categories: The Absence (covering the period before the 9th Century AH), the Beginning and the Rise (covering the years between 896 AH and the first half of the 14th Century AH), and the Fall (covering the second half of the 14th Century AH). It is of utmost importance to understand the significance of new frameworks for recording contemporaneity of each period in correspondence with these general categories so that all historical, political, and cultural factors can be considered in the study‘s academic pursuit.
خلاصه ماشینی:
در این تحولات نشان داده شده که تاریخ ادبیات نویسی در ادبیات فارسی از تذکره به سمت تاریخ ادبی حرکت کرده است (فتوحی، ١٩١:١٣٨٧-٢٠٤).
٤ ٢-١- دورٔە فقدان معاصرنگاری (قبل از قرن ٩) پیش از بررسی فقدان معاصرنگاری در تذکره های فارسی باید به این مسـئله واقـف باشـیم کـه تـذکره نویسـی در زبـان فارسـی دیـر پـا گرفتـه اسـت .
021 قیاس تذکره نویسی فارسی با نیای عربی اش معلوم خواهد کرد که میان اولین تذکرٔە شـعری عربی (طبقات الشعراء ابن سلام جمحی ف ٢٣٢ ق ) و نخستین تذکرٔە موجود فارسی (لباب الالباب ٦١٨ ق ) بیش از ٣٥٠ سال فاصله افتاده و در این محدودٔە زمانی، نزدیـک بـه ١٣ اثـر در سـنت عربی نوشته شده است .
گسترش تذکره نویسی فارسی اعم از عمومی و عصری تـا پایـان دورٔە قاجـار معلول شرایط فرهنگی، سیاسی و ادبی در دوره های مختلف بوده است .
همان طور که قلمرو زبان و ادبیات فارسی در دوره های مورد بحث ما بسیار گستره بوده و از شمال غربی ایران تا شبه قارٔە هنـد را در بر میگرفت ، تذکره نویسی نیز در همین قلمـرو گسـترده شـده بـود.
هرچند آرامش نسبی به دست کریم خان زند بر ایران حاکم شد اما این دوره آن قدر کوتاه بود که هم چون دورٔە قبل محملی برای تذکره نویسی پیش نیامد و هم چنان جریان تذکره نویسـی فارسی در هند پر رونق بود.