چکیده:
میرزا محمدامین بیرنگ لاهوری (۱۱۲۳۳ق) از شاعران غزل سرای شاخص. اما گمنام سبک هندی در شبه قارّه است. او تالی
حافظ در تلفیق عشق و عرفان است. در دوران زندگی خود با شاعران بزرگی چون: صائب تبریزی، بیدل دهلوی, اسیر
شهرستانی» تنهای پنجابی و... معاصر بوده است. بیرنگ در جوانی به مکتب عرفانی خواجه باقی بالله آرادت ورزیده و در ردیف
مریدان او درآمده است. اما پس از مداتی بواسطه کسب درآمدء و کسب مقام به دستگاه عبدالصّمدخان پیوسته. و به مدّاحی او
پرداخته است. اگرچه قصاید او در نسخههای موجود از دیوان او به چشم نمیخورد. او که شاعری شافعی است. در اشعار خود
از اظهار علاقه به آهل بیت (علیهم السّلام) کوتاهی نکرده. و آنها را ستوده است. از بیرنگ لاهوری جز دیوان شعری شامل:
غزلیات. رباعیات و مخمّسها اثر دیگری بدست ما نرسیده است. این مقاله میکوشد با «بررسی مختصّات سبک هندی در
دیوان بیرنگ لاهوری، قدمی کوچک در جهت شناخت این شاعر نازک خیال, و معرفی او به جامعه آدبی فارسی زبان بردارد.
Mirza Mohammadamin Behrang Lahouri (1123 AD) is a poet of the ghazal of the Indo-Indo-European, but
anonymous Indian style in the subcontinent. He is Tali Hafez in the combination of love and mysticism, during
his life with great poets such as Saeb Tabrizi, Bidel Dehlavi, Shahrestani's captive, Punjabi lovers and...
contemporary. In a young age, he has devoted himself to the mystical school of Khajebaqi Balayul and has come
to the rank of his disciples. But after a while he earned money and earned his place in the apparatus of Abdul
Sadiqan, and he paid tribute to him, although his testimony did not appear in the copies of his court. He, who is a
Shafi'i poet, has not missed his poetry in expressing his interest in the Ahlul-Bayt (PBUH) and praises them. We
have not received any other work from the Lahari noble poetry, including the Ghazalites, the Rubaiyads and the
Poems. This article attempts to "take a small step towards understanding this thin poet, and introduce him to the
Farsi-language literary community by" studying the Indian style of the Lahore Divan ".
خلاصه ماشینی:
» (شفیعیِ کدکنی، 1392: 35 و 36) «دورانِ عمده و اصلیِ سبکِ هندی، سده های یازدهم و دوازدهم هجری است، امّا پیش از این دوره-و پس از آن نیز-برخی از شاعران نمونه هایی از این سبک شعر سروده اند.
(شمیسا، 1382: 284 تا 287) این مقاله می کوشد با «بررسی مختصّات سبک هندی در دیوانِ بیرنگِ لاهوری» قدمی در جهت شناخت این شاعرِ نازک خیال، و معرّفیِ او به جامعه ادبی فارسی زبان بردارد، زیرا که این شاعر در عینِ موفّقیت، در رشد دادنِ سبکِ هندی در شبه قارّه و بویژه پاکستان، از گمنامیِ خاصِ خود نیز برخوردار است.
در سبکِ هندی، کاربرد برخی لغات، و ساختن برخی گروه کلمات که مراعاتِ نظیر ایجاد می کنند، طرزی نو محسوب می شود، گرچه در شعر قبل از آن نیز به شواهدی از آن برمی خوریم، امّا در سبکِ هندی باعثِ ایجاد تغییر شده، و به یکی از ویژگی ها و خصیصه های سبکی بَدَل شده است.
، بدلیل گسترش روابط شفیعیِ کدکنی در بحث پیشینهِ ترجمهِ شعرِ فرنگی گفته است: «در آغازِ ورودِ عنصر فرنگی به شعر فارسی، اگر ورودی معقول و قابل توجّه باشد، نوعی حقّ تقدّم برای نخستین کسی که آن عنصر را وارد کارِ خویش کرده است، جامعه قائل می شود ولی بعد از مدّتی که گذشت و تکرار شد دیگر همه خواهند دانست که ترجمهِ یک تعبیر یا تصویر یا فکر، مِلکِ طِلقِ کسی نیست.
(شفیعیِ کدکنی: 1392، 32) مسمّط هایِ ابداعی و ابتکاری نیز از قالب هایی است که شاعرانِ سبکِ هندی به آن علاقه نشان دادند، امّا نتوانستند آن را به قالبِ غالبِ این عصر-پس از غزل-تبدیل کنند.