چکیده:
آگاهی از مکی و مدنی بودن آیات و سور قرآن، تاثیر به سزایی در فهم قرآن و تبیین مفاهیم الهی دارد. اهتمام در فراگیری این دانش و طرح نظرات نوین یا بازخوانی آنها از دیرباز درخور توجه بوده، به طوری که قرآن پژوهان همواره به نقشآفرینی این بحث در فهم قرآن، تاکید داشتهاند. اما فراتر از آن در مقام عمل، مفسّران در تعیین مکی یا مدنی بودن سورهها، هم داستان نبودهاند. سورۀ «انسان» از جمله سورههای مورد مناقشۀ دانشوران بوده که به علت وجود برخی گزارههای به ظاهر متعارض، چالشی جدی در میان مفسران محسوب میشود؛ بهطوری که هر یک با تکیه بر پیشفرضها و تمسک به عوامل موثر در تعیین مکی یا مدنی بودن سوره، آرای خویش را گاه به صورت جزمی و گاه احتمالی مطرح نمودهاند. اهتمام نوشتار حاضر تحلیل و ارزیابی دیدگاهها و معیارهای تفسیری ابن عاشور و علامه طباطبایی در گزینش قول به مکی یا مدنی بودن سورۀ انسان است که از خلال توجه به گزارشهای تاریخی کهن و نیز مباحث معناشناسی، تاریخی، ریشهیابی واژگان و مطالعات زبانهای سامی، صورت گرفته است. ثمرۀ این نگرش، امکان وجود مستثنیات در سورۀ انسان و مدنی بودن بخش عمدۀ این سوره است.
Awareness of the Meccan and Medina(Maki&Madani) verses and chapters of the Qur'an has a great effect on understanding the Qur'an and explaining the divine concepts. Attention to learning this knowledge and proposing new ideas or re-reading them has long been noteworthy, as the Qur'an and scholars have always emphasized the role of this debate in understanding the Qur'an, but beyond that, in practice, the commentators have not always agreed on whether the surahs are Meccan or Medina. Surah Al-Insan is one of the most controversial Surahs of the Scholars, which is a serious challenge for commentators due to the existence of some seemingly contradictory statements. In such a way that each of them, by relying on the presuppositions and relying on the factors influencing the determination of whether the surah is Meccan or Medina, has presented their opinions, sometimes in a dogmatic and sometimes probable way. The aim of the present article is to analyze and evaluate the interpretive views and criteria of Ibn A'ashur and Allameh Tabatabaei in choosing the view of Mecca or Medina being Surah Al-insan, which has been done by paying attention to ancient historical reports as well as historical semantics, vocabulary and studies of Semitic languages. The result of this attitude is the possibility of exceptions in the Al-insan chapter and the fact that the main part of this surah was revealed in Medina.
خلاصه ماشینی:
حال این سؤال مطرح میگردد که چگونه ممکن است سورۀ انسان که در شأن اهل بیت و در پی بیماری حسن و حسین (ع) نازل شده، مکی باشد درحالیکه ایشان متولد مدینه هستند؟ و یا چگونه این سوره میتواند مکی باشد در صورتی که در این سوره، سخن از اطعام به اسیر شده است؛ حال آن که هیچگونه گزارش تاریخی، دالّ بر وقوع جنگ میان مسلمانان و کفّار در مکه وجود ندارد تا مسلمانان کسی را از اهل دار الحرب به اسارت گرفته باشند، بلکه تمامی غزوات مربوط به مدینه و پس از هجرت پیامبر است؟ پرسش دیگر قابل طرح آن که «علی رغم کاربست واژۀ «اسیر» در آیۀ «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلىَ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَ يَتِيمًا وَ أَسِيرًا» (انسان/ 8) که مفهوم اطعام به اسیر را به اذهان متبادر میکند، چگونه ممکن است این سوره مکی باشد، حال آنکه در مکه هیچ جنگی میان مسلمانان و کفّار رخ نداد تا شخصی از اهل دار الحرب توسط مسلمانان گرفتار و اسیر شده باشند؟ پیشینۀ پژوهش پیش از این، در بارۀ مکی یا مدنی بودن سورۀ انسان، تحلیلهای فراوانی از علمای سلف صورت گرفته است؛ هر یک از مفسران به فراخور بحث و گاه با تمسک به پیشفرضها، این مسئله را مورد بررسی قرار دادهاند.