چکیده:
حباء از مسائل انفرادی فقه شیعه است. مصحف، انگشتر، شمشیر و البسه میت از مصادیق اتفاقی حبوه هستند که وجوباً و مجاناً به ولد ذکور صلبی که از او ذکور بزرگتر نباشد، اعطا میشود. برای انتقال حبوه چهار شرط باید موجود باشد: عدم انحصار ترکه به حبوه، فقدان دین مستغرق در ترکه، عدم وصیت به اعیان حبوه و عدم احتساب از میراث پسر بزرگ. عُلقه پسر بزرگ با محبوٌّبه، ملکیت است. لذا بر ورثه واجب است که آثار مالکیت پسر بزرگ را بر حبوه بار کنند. تملّک حبوه قهری است و نیاز به قبول مَحبُوٌّ لَه ندارد. قانون مدنی در ماده 915 به حباء پرداخته است. این ماده پیرامون مسأله حباء ابهامات فراوانی دارد که باید با التفات به فقه به آنها پاسخ درخور و مناسب با زمان داده شود. پژوهش حاضر همین هدف را دنبال میکند.
خلاصه ماشینی:
از اين رو مهمترين سؤالاتي که در ايـن پـژوهش بـه آنها پاسخ داده خواهد شد عبارتند از اينکه حبوه چيست و چه مقدار از ترکه ، حبوه محسوب ميشـود؟ فلسـفه تشريع حبوه براي يکي از ورثه چيست ؟ به چه اشيايي حبوه تعلق ميگيرد؟ کـداميک از ورثـه مسـتحق اخـذ حبوه ميباشند و چه شرايطي را بايد دارا باشند؟ اگر دين ميت تمام اموال حتي حبوه را فراگيـرد چـه صـورتي پيدا خواهد کرد؟ آيا وصيت به ثلث مشاع ترکه ، حبوه را هم شامل ميشود يا خير؟ آيا وصيت به تعلق حبوه به غير از پسر ارشد، صحيح است يا خير؟ در صورتيکه حبوه ، جزء اموال عتيقه باشد، تحت چه شرايطي بـه پسـر بزرگتر ميرسد؟ ٢- مفهوم شناسي ١-٢- در لغت حبوه ١ در کلام عرب به معني عطيه بلاجزا و منت است (ابن منظور، ١٤١٤، ١٤،١٦٢؛ فيروزآبادي، بيتا، ٤،٣١٦).
اگر پسر بزرگتر متعدد باشند (به اينصورت که دو يا چند پسر در يک سن باشند و پسري از آنهـا بزرگتـر نباشد)، در اشتراک آنها در حبوه يا عدم استحقاقشان به حبوه دو قول وجود دارد: قول اول اينکه ، گروهي همچون ابن حمزه (١٤٠٨، ٣٨٧) با نظر به ظـاهر نصـوص ، واحـد بـودن پسـر بزرگ را شرط ميدانند.
قـرآن نيز مانند انگشتر با لفظ مفرد استعمال شده است بنابراين در صورت تعدد قرعه زده ميشود مگر اينکه يکي از آنها بيشتر طرف استعمال ميت بوده (موسوي خميني، ١٤٢٠، ٤٧) که در اين صورت حاجت به قرعه نيسـت و همان حبوه خواهد بود (شهيد ثاني، ١٤٢١، ١،٥٠٨).