چکیده:
روشها، الگوها و قواعد نامگذاری شخصیتهای داستانی به سبب نقشی که در نشان دادن منویات تولیدکنندگان داستانها دارند در مطالعات جدید نقد ادبی و نیز در مطالعات تاریخ اجتماعی زبان و ادبیات حایز اهمیت انگاشته شده اند. بررسی شیوهها و مبناهای مختلف نامگذاری اشخاص در این گونه از ادبیات بهویژه در ادبیات عامه میتواند علاوه بر آشکارساختن ویژگیهای شخصیتی و فراهم ساختن امکانی برای بازشناسی جهان مطلوب پدیدآورندگانشان، بازتابدهندۀ چارچوبهای فکری و فرهنگی اجتماعی ای باشد که این ادبیات در آنها تولید شده اند. در این مقاله با انتخاب مجموعهای شامل هفتاد متن از داستانهای عامۀ رایج در ادبیات مکتب خانه ای عصر قاجاری (بر اساس روایت و تنظیم حسن ذوالفقاری و محبوبه حیدری) و تحلیل محتوای آنها در کنار بررسی آماری نامهای مورد استفاده در این داستانها و دستهبندی این نامها با استخراج مبناهایی که تولیدکنندگان این داستانها در ذهن داشتهاند، و سپس بررسی تفاوتهای این مبناهای نامگذاری، برای شخصیتهای زن و شخصیتهای مرد در این داستانها، نشان داده شده است که الگوی متعارف و متداول نامگذاری زنان در ادبیات داستانی قاجاری، بهعنوان یک شاخصۀ فرهنگی و اجتماعی برآمده از جهان زیستۀ قاجاری، بهروشنی تابعی از متغیر جنسیت بوده است که این نیز به نوبه خود از جمله به میزان حضور زنان در اجتماع و نوع نگرش جامعه به آنان نیز ناظر بوده است.
Because of its function in revealing the story maker/ story teller's mentalities, pattern of naming the fictional characters is considered as an important topic in new studies of literary criticism as well as in studies of the social history of language and literature. A study on the different ways and methods of naming people in the fictions, especially in popular literature, can reveal the characteristics of their creators, pave the way to identify their desired world, and reflect the intellectual and socio-cultural frameworks in which these fictions produced.. By examining a collection of seventy texts of popular stories used in traditional schools (Maktabkhanas) in Qajarid Iran (selected and edited by Hassan Zolfaghari and Mahboubeh Heydari) and analyzing their content along with statistical review of the names used in these stories and classifying these names by extracting the patterns on which the creators named the characters of fictions, the authors of the article tried to show what the creators of these stories had in their mind. They also examined the differences between these naming patterns, for female characters and male characters in these stories, to show that the conventional pattern of naming women in Qajarid fiction, (as a cultural and social indicator of the Qajarid lived-world), were explicit function of the sex-gender variable, which in turn was depended to the rate of women's participation in society and society's attitude to the women.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله، با انتخاب مجموعهای شامل هفتاد متن از داستانهای عامۀ رایج در عصر قاجاری (براساس روایت و تنظیم حسن ذوالفقاری و محبوبه حیدری) و تحلیل محتوای آنها درکنار بررسی آماری نامهای مورداستفاده در این داستانها و دستهبندی این نامها با استخراج مبناهایی که تولیدکنندگان این داستانها در ذهن داشتهاند و سپس بررسی تفاوتهای این مبناهای نامگذاری، برای شخصیتهای زن و شخصیتهای مرد در این داستانها، نشان داده شده است که الگوی متعارف و متداول نامگذاری زنان در ادبیات داستانی قاجاری، بهمثابۀ یک شاخصۀ فرهنگی و اجتماعی برآمده از جهان زیستۀ قاجاری، بهروشنی تابعی از متغیرِ جنسیت بوده است که ازجمله به میزان حضور زنان در اجتماع و نوع نگرش جامعه به آنان نیز ناظر است.
مسئله و پرسشهای تحقیق: در این مقاله برای یافتن پاسخ این مسئله که الگوهای نامگذاری زنان در قصههای عامیانۀ عصر قاجار در تداوم و بازتولید یک موقعیت و فرهنگ مردسالار چه نقشی داشته است، به این پرسشها پاسخ میدهیم که بسامد نامهای زنان نسبت به نامهای مردان در قصهها چهقدر است؟ کاربرد بالای نام عام بهجای نام خاص برای زنان چه تأثیری در هویت، نقش، و کنش اجتماعی آنان در این دورۀ تاریخی دارد؟ حضور زنان در قصهها با نام عام و جنس یا نام خاصِ مبتنیبر ویژگیهای ظاهری در «جنس دوم بودن» آنان چهقدر مؤثر است؟ بسامد بالای نامهای خاص در یک دورۀ تاریخی چهقدر بهتأثیراز متغیر جنسیت است؟ روش تحقیق: در این پژوهش از روش تحقیق کیفی استفاده شده است.