چکیده:
یکی از ثمرات جهش و پیشرفت علوم تجربی افزایش توجهات به رابطه علم و قرآن و تفسیر علمی قرآن بود، در معرض توجه قرار گرفتن تفسیر علمی هم موجب اتخاذ رویکردهای گوناگونی در این مسئله در میان مسلمانان شده، و هم به بحثهای کلامی قلمرو قرآن دامن زده است. اما مستشرقان که در سدههای اخیر وارد مطالعه جدّی در حوزه قرآن و علوم مرتبط با آن شدهاند هم به تأمّلاتی در این زمینه پرداختهاند، از جمله آنان ماسیمو کامپانینی است که تفسیر علمی قرآن را براساس مبانی هرمنوتیک فلسفی تعریف کرده است. اندیشههای وی در این مسئله مواضع مشترکی با دیدگاههای روشنفکران مسلمان معاصر و متأثر از اندیشههای غربی دارد. پژوهش حاضر با روش تحلیلی-انتقادی به بررسی آرای وی پرداخته و درنهایت اثبات شده که مؤلفهها و شاخصههای اندیشه وی نظیر مساوی دانستن کاربست هرمنوتیک فلسفی در فهم قرآن با تأویل آن، عبور بدون ضابطه از معانی لغوی و حجیت ظاهری الفاظ قرآن، تاریخمندی قرآن و نگاه پدیدارشناختی به آیات قرآن از شرایط و ضوابط عام تفسیر و نیز ضوابط خاص تفسیر علمی قرآن پیروی نکرده و یا حتی در تقابل با این اصول و ضوابط قرار دارد، در انتها هم تحلیل او از دیدگاههای مسلمانان درباره رابطه قرآن و علم مورد بررسی قرار گرفته و به نقاط ضعف آن اشاره شده است.
One of the results of progress and development of science was increasing attentions to scientific interpretation of the Quran. Recieve attention to scientific interpretation also leed to different approaches in this method of interpretation among Muslims, but Orientalists who entered to the field of Quranic studies in last decades also expressed their standpoints in this area. One of them is Massimo Campanini who defined the scientific interpretation based on philosophical hermeneutic foundations. His opinions about this issue cantain some common positins with contemporary muslim intellectuals. This research with Analytical-Critical method investigated his opinions and demonstrated that the basis of his idea like accord using philophosical hermeneutic in the understanding of Quran with Ta'wil, pass whithout any principle from literal meaning and signification of the Quran, historicisation of the Quran and phenomenological view to the Quranic verses are in contrast with accepted rules and principles of interpretation between Muslims, and at the end evaluated his analysis of Muslims ideas about relation between Quran and science and indicated its drawbacks.
خلاصه ماشینی:
٢. تطبیق هرمنوتیک فلسفی به تأویل کامپانینی استفاده از هرمنوتیک فلسفی در فهم و تفسیر قرآن را معادل تأویل قرآن میداند امـا برای این که بتواند از آن چه آن را رویکرد «ضدّاتوپیایی» اسلام میخوانـد بـه سـلامت عبـور کند شیوه زیرکانه ای اتخاذ میکند، در حقیقت مقصود او از به کار بردن این اصـطلاح نشـان دادن نگرش بسته و خود برتربینی مسلمانان است ، او میخواهد بگویـد مسـلمانان در مقابـل نظریه های غربی خود به خود جبهه مخالف میگیرند و از ورود این نظریات به اندیشـه هـای دینی خود جلوگیری میکنند (٤٨ :٢٠٠٥ ,Campanini)، به همین منظور تعریف خود از تأویـل را به تعریف ابن رشد اسناد میدهد (٥٣,٥٧ :Ibid) تا ایـن گونـه نشـان دهـد کـه منشـأ اولیـه رویکرد خود را از اندیشه ابن رشد اقتباس کرده است ، اما در ادامه نشان میدهیم که مبـانی او با مبانی ابن رشد تفاوت دارد، در این جا لازم است قسمتی را بـه شـرح تعریـف تأویـل نـزد ابن رشد اختصاص دهیم : ١.
اما منشأ این ادعای کامپانینی را بایـد در مبنـای اکثـر مستشـرقان در مطالعـه قـرآن یعنـی یکسان انگاری قرآن و کتب مقدس جستجو کرد (نک : همان ، ص ٢٦-٢٧)، زیـرا آنـان قـرآن را با آن چه برای کتب مقدس خود رخ داده مقایسه میکنند: بعد از رنسانس در اثـر نارسـایی معارف دین تحریف شده مسیحیت و عملکرد ناصواب کلیسا در مواجهه با تحولات علمـی، رابطه علم و دین دستخوش فراز و نشیب های زیادی گردید و پیونـد ایـن دو مقولـه حیـاتی به سرنوشت افراط و تفریط دچار شد (رضایی اصفهانی، ١٣٧٩: ص ٩)، اولیای کلیسا کـه بـا تعارض یافته های علوم تجربی با متون دینی خود مواجه شده بودند در همه مـوارد تعـارضِ علوم طبیعی با الهیات ، ابتدا آراء علمی را به صـورت قطعـی محکـوم مـیکردنـد و وقتـی بـا گذشت زمان قرائنی بر تأیید آن آشکار میشد، در تفاسیر خـود از کتـب مقـدس تجدیـدنظر میکردند و اگر آن نظریه به اثبات میرسید، مـدعی بیـان آن نظریـه از طـرف کتـب مقـدس میشدند (فرامرز قراملکی، ١٣٧٣: ص ٣٠)، بدین ترتیب زمینه گرایش بـه تأویـل مجـازی کتب مقدس فراهم شد.