چکیده:
در کاوشهای تپه پردیس چند سازۀ حرارتی کشف شده که «کورههای سفالگری» خوانده شدهاند و با توجه به تمرکز آنها در شرق تپه، کاوشگران اینها را کورههای تولید تخصصی و متمرکزِ سفال در بخشِ صنعتی یک روستای هزارۀ پنجم پ.م تصور کردهاند. نگارنده در این مقاله میکوشد تا با روش تحلیلی-تفسیری و به کمک مقایسههای متعدد، کارکرد واقعی این سازهها را بررسی کند و به استناد چندین مدرک باستانشناسی نشان دهد که برداشتهای کاوشگران از اساس درست نیست و تمامی تفاسیر ارائه شده بر پایۀ این تعابیر باید به کلی مورد بازنگری قرار گیرد. مدارک مورد بررسی نشان میدهد که سازههای حرارتی پردیس کارکردی به عنوان کوره نداشتهاند و نمیتوان به استناد آنها ارتباط مستقیمی میان ماهیت تپه پردیس با تغییرات در سطوح اجتماعی جامعه برقرار کرد و نمیتوان پذیرفت این سازهها ارتباطی با شکل و ساختار جامعه و نظامهایی داشتهاند که آن را جامعۀ طبقاتی، نخبگان و خانسالارها مینامند. سازههای حرارتی تپه پردیس در پیش از تاریخ ایران یگانه نیستند و نمونههای متعددی از آنها در بافت مسکونی چندین محوطه از جمله سیلک جنوبی، زاغه، اسماعیلآباد، جیرانتپه، قرهتپه قمرود به دست آمده و به روشنی گونهای از اجاق/ بخاری دیواری را نشان میدهند.
Abstract: During the excavation at Tappeh Pardis in Varamin, North of central plateau, several heating structure have been discovered which the excavators called them pottery kiln. Considering the accumulation of this type of structure in the eastern part of the site they have assumed that these structures are specialized ceramic production in Intensive industrial area of the fifth millennium BC. Therefore, these structures called the first kilns of this period on the central plateau of Iran. In this article, I try to show, based on several archaeological evidence, that this notion is not correct, and all the interpretations that presented on the basis of this evidence should be reviewed. The Heating structures from Tappeh Pardis are not unique in the prehistory of Iran, and their samples have been obtained in excavations of several sites, which are also within the settlement area and clearly show type of ovens. In fact, when the discovered structures are not kilns, the tangible archaeological evidence to belong them as workshops is low and it would not be possible to accept that large-scale specialized activities, especially in relation to production and bake pottery have been done in this part.
خلاصه ماشینی:
«کورههای سفالگری، تولید تخصصی، محوطۀ صنعتی، جامعۀ خانسالار» تفسیری وارونه از یافتههای باستانشناختی تپۀ پردیس سجاد علیبیگی 1 چكيده در کاوشهای تپۀ پردیس چند سازۀ حرارتی کشف شده است که «کورههای سفالگری» خوانده شدهاند و باتوجهبه تمرکز آنها در شرق تپه، کاوشگران اینها را کورههای تولید تخصصی و متمرکزِ سفال در بخشِ صنعتی یک روستای هزارۀ پنجم پیش از میلاد تصور کردهاند.
کشف پنج نمونه از این سازههای حرارتی در محدودهای نهچندان وسیع و همچنین کشف شمار زیادی قطعات سفال، گلولههای فلاخن، و حرارتدیدگی بالای دیوارهای جانبی این سازهها باعث شد که او پردیس را محوطهای صنعتی در هزارۀ پنجم پیش از میلاد بخواند (تصویرهای 1- 3)، ویژگیای که باتوجهبه قدمت بالای یافتههای آن، پردیس را در تاریخ فن و فناوری سفالگری و تخصص و تخصصپذیری در فلات مرکزی ایران یگانه ساخته است.
درواقع، اساس تفسیرهای فاضلی نشلی بر این پایه استوار است که سازههای حرارتی کشفشده در تپۀ پردیس، که قدمت آنها به اوایل هزارۀ پنجم پیش از میلاد (دورۀ سیلک II و افق چشمهعلی) بازمیگردد، کورههایی است که در آنها پخت سفال صورت میگرفته و پردیس در این دوره کارگاههایی داشته که سفالگران بهصورت تماموقت در آنها بهصورت تخصصی سفال تولید میکردند.
عکس عمود از سازۀ حرارتی جیرانتپۀ ازبکی در گوشهای از یک فضای مسکونی دورۀ چشمهعلی (مجیدزاده 1389: 403، تصویر 60) همچنین، یک نمونه از این سازهها در کاوشهای فاضلی نشلی از ترانشۀ A تپۀ زاغه نیز بهدست آمده است (فاضلی نشلی و علییاری 1385: 73، تصویر 2- 14).