چکیده:
جنگ ایران و رژیم بعثی عراق در سال 1981 با تجاوز رژیم صدام به خاک ایران آغاز شد. در مدیریت این جنگ بازیگران منطقهای و فرامنطقهای اثرگذار بودند. به عبارتی باید گفت تنها جنگ بینالمللی بود که تمام بازیگران منطقهای و قدرتهای فرامنطقهای برای شکست ایران به اجماع نظری و سختافزاری رسیده بودند. آنچه در این میان اهمیت دارد بررسی نقش شورای امنیت در مدیریت بحران جنگ رژیم بعث عراق و ایران است. بر این اساس سؤال اصلی پژوهش این است که شورای امنیت سازمان ملل متحد بهعنوان متولی اصلی حفظ صلح و امنیت بینالمللی چه جایگاهی در مدیریت جنگ عراق علیه ایران داشت. برای پاسخ به این سؤال در چارچوب نئورئالیسم، این فرضیه به سنجش گذاشته میشود که شورای امنیت سازمان ملل در مدیریت جنگ عراق و ایران تحت تأثیر منافع قدرتهای بزرگ قرار داشت و نتوانست براساس قواعد امنیت دسته جمعی عمل کند. در واقع براساس دیدگاهِ نئورئالیسم به سازمانهای بینالمللی، شورای امنیت نه به عنوان نهاد تأمینکننده امنیت دستهجمعی بلکه بهعنوان ابزاری در دست قدرتهای بزرگ در جنگ تحمیلی عراق و ایران عمل کرد.
The war between Iran and the Ba'athist regime in Iraq began in 1981 with Saddam Hussein's invasion of Iran. Regional and trans-regional actors were influential in managing this war. In other words, it was the only international war in which all regional actors and supra-regional powers reached a theoretical and hardware consensus to defeat Iran. What is important is to examine the role of the Security Council in managing the crisis of the Ba'athist regime in Iraq and Iran. Accordingly, the main question of the present study is, what was the position of the UN Security Council as the main trustee of maintaining international peace and security in managing the war between the Ba'athist regime in Iraq and Iran? To answer this question in the context of neorealism, the hypothesis is tested that: The UN Security Council was influenced by the interests of the great powers in managing the war between the Ba'athist regime in Iraq and Iran and could not act according to the rules of collective security. In fact, according to the neorealist view of international organizations, the Security Council acted not as a collective security institution but as a tool in the hands of the great powers in the war between the Ba'athist regime in Iraq and Iran.
خلاصه ماشینی:
شورای امنیت که براساس ماده ٢٤ منشور، مسئولیت اصلی حفظ صلح و امنیت بین الملل را برعهده دارد، خواستار آتش بس و پایان فوری تمام عملیاتهای نظامی است ؛ خواهان عقب نشینی نیروها به مرزهای شناخته شده بین المللی است ؛ تصمیم به اعزام گروهی از ناظران سازمان ملل برای تأیید و نظارت بر آتش بس و عقب نشینی دارد؛ خواستار ادامه تلاشهای میانجیگری به صورت هماهنگ از طریق دبیرکل برای دستیابی به توافق جامع است و از تمام کشورهای دیگر میخواهد از هرگونه اقدام که میتواند به ادامه درگیری کمک کند خودداری کنند (A ,١٩٨٢ ,unscr.
ـ قطعنامه ٥٨٢، ٢٤ فوریه ١٩٨٦: در این قطعنامه شورای امنیت عمیقا نگرانی خود را از طولانیشدن درگیریها اعلام میکند؛ از اقدامات اولیه ابراز تأسف میکند که به درگیری و ادامه 152 آن بین عراق و ایران منجر میشود؛ از بمباران افراد غیرنظامی ابراز تأسف میکند؛ از جمهوری اسلامی و عراق میخواهد فورا اعلام آتش بس کنند و نیروهای خود را از مرزهای شناخته شده بین المللی عقب ببرند؛ پیشنهاد میکند که تبادل زندانیان انجام شود؛ از دبیرکل درخواست میشود که تلاشهای مداوم خود را ادامه دهد تا به دو طرف کمک کند که به نتیجه برسند و از همه کشورهای دیگر میخواهد حداکثر خویشتن داری را به کار بندند تا از تشدید جنگ خودداری شود (A ,١٩٨٦ ,unscr.
org//https:) و حتی منابع مورد نیاز عراق برای ادامه جنگ آشکارا توسط عربستان ، کویت و دیگر کشورهای منطقه ، امریکا و اتحاد جماهیر شوروی تأمین میشد؛ این درحالی بود که ایران جز کشورهایی چون سوریه متحد اصلی نداشت ؛ حتی استفاده صدام حسین از سلاحهای شیمیایی باعث نشد تا حمایت آنها قطع شود .