چکیده:
حکمرانی مطلوب به عنوان یکی از شاخص های توسعه از ربع قرن آخر قرن بیستم مورد توجه اندیشمندان قرار گرفت و برنامه توسعه سازمان ملل متحد نیز سبکی را با عنوان «حکمرانی خوب » ارائه نمود و برای آن شاخص هایی را تعیین کرد. برخی از نویسندگان و صاحب نطران نیز از همین عنوان برای تبیین شاخص های حکمرانی مطلوب در جمهوری اسلامی استفاده کرده اند.(تاریخچه) اما با توجه به مبانی حقوق اساسی و فلسفه سیاسی پذیرفته شده در جمهوری اسلامی که در قانون اساسی و دیدگاه های امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری(مدظله) موجود است و تفاوت آن با مبانی لیبرالیستی برنامه توسعه تعیین مدل حکمرانی مطلوب جمهوری اسلامی و شاخص های آن مسئله ای اساسی است(بیان مسئله) . بنابراین سوال ما این است که حکمرانی در جمهوری اسلامی چه ماهیت و شاخص های کلانی دارد؟(سوال) فرضیه این مقاله این است که حکمرانی در جمهوری اسلامی «مصلحانه» است. (فرضیه) در پاسخ به سوال تحقیق و اثبات فرضیه، از روش تحقیق کیفی و پارادایم تفسیری و بهره برداری از مبانی فلسفی از طریق فهم این مبانی و با استفاده از منابع اصلی جمهوری اسلامی یعنی آیات و روایات و همچنین قانون اساسی و دیدگاه های امام خمینی(ره) و رهبری معظم(مدظله) استفاد کرده (روش تحقیق ) ضمن اثبات فرضیه خود، به این نتیجه رسیدیم که حکمرانی در جمهوری اسلامی دارای برخی شاخص های مشترک با حکمرانی خوب و برخی شاخص های اختصاصی است وضمناً بر دو رکن اساسی، امام و رهبری صالح و هدف اصلاح گری استوار است.(نتیجه گیری)
Good governance has been considered by the intellectuals as one of the indicators of development since the last quarter of the twentieth century, and the United Nations Development Program has introduced a style called “good governance” and set indicators for it. Some writers and intellectuals have also used the same title to explain the indicators of good governance in the Islamic Republic. (History) However, by paying heed to the principles of the constitutional law and political philosophy accepted in the Islamic Republic, which is contained in the constitution and the views of Imam Khomeini (r.a) and the Supreme Leader (may Allah protect him) and its differences with the liberal principles, the development plan for determining the optimal governance model of the Islamic Republic and its indicators is a fundamental issue. (elaborating the matter). Therefore, our question is: what is the nature and macro indicators of the governance in the Islamic Republic? The hypothesis of this article is that the governance in the Islamic Republic is “convenient”. (Hypothesis) In response to the question of the research and proving the hypothesis, the method of qualitative research and interpretive paradigm and exploitation of the philosophical principles by understanding these principles and using the main sources of the Islamic Republic, namely; the verses of the noble Qur’an and the traditions (hadiths), as well as the constitution and the views of Imam Khomeini (r.a) and the Supreme Leader (may Allah protect him) has been employed. (research method) While proving our hypothesis, we came to the conclusion that the governance in the Islamic Republic has some common indicators with good governance and some specific indicators which are firmly based on the two basic pillars; the righteous leadership and the goal of reform. (Conclusion)
خلاصه ماشینی:
آنان معتقدند اصول قانون ا ساسي جمهوري ا سلامي چنان اند که شاخص هاي حکمراني خوب مورد نظر برنامۀ توسعۀ ازمان ملل بر آن انطباق پـذير اسـت (وفـاجو و ديگـران ، ۳۹۷ : ۹ تـا ۲) و بـه مـدل مستقل نياز ندارد؛ ب ) برخي ديگر معتقدند به طورکلي باستوجه به ابتناي نظام جمهوري اسلامي بر مـوازين شرع مقدس اسلام ، موانع ا ساسي ساختاري براي اجـراي شـاخص هـاي حکمرانـي خـوب وجود دارد؛ زيرا مهم ترين شاخص حکمراني خوب ، کـه ليبـرال دمکرا سـي ا سـت ، قابليـت اجرايي شدن در اين نظام را ندارد (زارعي ، ۳۸۳ : ۸ -۲۰۲) اين ديدگاه بر آن اسـت کـه حکمراني مطلوب ، همان حکمراني خوب است و نظام جمهوري اسلامی بايد خود را بـا آن متنا سب سازي کند؛ ج ) ديدگاه ديگر بر اين امر تکيه دارد که نه مي توان به به طور مطلق ادعا کـرد کـه نظريـۀ حکومت خوب در جمهوري ا سلامي پذيرفته شده ا ست ، و نه مي توان گفت که اين بک از حکمراني صددرصد با مباني نظام جمهوري اسلامی مغايرت دارد، بلکـه آمـوزٔە حکمرانـي خوب و اصول آن به مثابۀ تجربه اي بشري برر ي پذير است ، ولي بـا لحـاظ مبـاني اسلامی دربارٔە حکومت و حکمراني مانند اصل حاکميت قوانين اسلامی و ديگـر اصـول نـاظر بـر مقولۀ حکمراني ، که از قرآن و نت اتخاذ ده اند، آموزه موردبحث به صورت مشـروط و بـا رعايت مباني مزبور قابليت اجرايي ـدن خواهـد داست .