چکیده:
هدف از پژوهش انجامشده بررسی اثربخشی نامثلث سازی بر رضایت زناشویی بوده و روش تحقيق از نوع نيمه آزمايشي با طرح پیشآزمون، پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زوجین آشفته مراجعه کننده به مرکز مشاوره و روان درمانی روزبه در سطح شهر تهران در بازه زمانی 6 ماهه بوده که در مجموع شامل 75 زوج بودند كه 32 نفر از زوجین (16 زوج) بهوسیله مصاحبه تشخیصی و بهصورت نمونه گیری در دسترس بهعنوان نمونه انتخاب شدند که بهطور تصادفی به دو گروه 16 نفری (8 زوج) آزمایش و گواه تقسیم شدند. آزمودنی ها به پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ(1998) پاسخ دادند.آموزش نامثلث سازی به گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقيقه اي به روش بوئني آموزش داده شد و گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. سپس بعد از آموزش نامثلث سازی،هر دو گروه به پرسشنامه ها مجدداً پاسخ دادند. برای بررسي آمار استنباطی پژوهش، آزمون تحلیل كوواريانس به کار گرفته شد. بررسي میانگینهای اصلاحشده با روش کوواریانس نشان دادند كه ميانگين رضایت زناشویی در گروه كنترل 04/142 و ميانگين رضایت زناشویی در گروه آزمايش 21/164 بوده است و اين تفاوت بيانگر اين است كه گروه آزمايش به ميزان (05/0>P) از رضایت زناشویی بیشتری برخوردار میباشد و میتوان برای افزایش رضایت زناشویی از آموزش خود متمایزسازی برای زوجین استفاده کرد.
The aim of this study was to investigate the effectiveness of trinomialization on marital satisfaction and the research method was quasi-experimental with pretest, posttest design with control group. The statistical population of the study included all disturbed couples who referred to Roozbeh Counseling and Psychotherapy Center in Tehran for a period of 6 months, which included a total of 75 couples, of which 32 couples (16 couples) by diagnostic interview and as a sample. Available samples were selected as a sample that were randomly divided into two groups of 16 (8 pairs) experimental and control. Subjects responded to Enrich's Marital Satisfaction Questionnaire (1998). The trinity training was taught to the experimental group in 8 sessions of 90 minutes using the Bowie method and the control group did not receive any intervention. Then, after the trinity training, both groups answered the questionnaires again. To evaluate the inferential statistics of the research, analysis of covariance was used. Examination of the means modified by covariance showed that the mean of marital satisfaction in the control group was 142.04 and the mean of marital satisfaction in the experimental group was 164.21. There is more marriage and self-differentiation training for couples can be used to increase marital satisfaction.
خلاصه ماشینی:
رضايت زناشويي، يک تجربه ي شخصي در ازدواج است که تنها توسط خود فرد در پاسخ به ميزان لذت رابطه ي زناشويي قابل ارزيابي است و عوامل بسياري هستند که در زندگي مشترک بر روي رضايت زناشويي تأثير ميگذارند و اين احساس نقش مهمي در ميزان کارکردهاي بهنجار خانواده ايفا مينمايد که يکي از اين عوامل مثلث سازي زوجين در روابطشان است .
زوج هاي با رضايت زناشويي ادراکشده ي بالا، توافق زيادي با يکديگر دارند، از نوع و سطح روابطشان راضياند، از نوع و کيفيت گذران اوقات فراغت رضايت دارند و مديريت خوبي درزمينه ي وقت و مسائل مالي خودشان اعمال ميکنند (جيانگ ، وانگ ، زانگ ، ليو و همکاران ١، ٢٠١٥ )، لذا با توجه به اين که رضايت زناشويي يکي از عوامل مهم و مؤثر در ميزان دوام زندگي است ، مثلث سازي ميتواند بر کيفيت اين زندگي تأثير مستقيم داشته باشد.
پژوهش هاي متعدد ايراني که بر روي زوجين متقاضي طلاق انجام شده ، نشان داده اند که يکي از مهم ترين عوامل پيش بيني کننده انحلال زندگي زناشويي، کيفيت پايين رابطه با خانواده همسر و دخالت خانواده همسر بوده است (محسن زاده ، نظري، عارفي،١٣٩٠).
, & Pan, F اهميت اين عامل به قدري است که در پژوهش هاي انجام شده درزمينهشناسايي عوامل پيش بيني کننده طلاق در ايران ، دخالت خانواده ها در زمره پنج عامل اول و مهم پيش بيني کننده طلاق معرفيشده است .