چکیده:
استفاده از انگارهها برای تمثل بخشیدن به امور ذهنی و درونی در بسیاری از عرصهها و ازجمله متون دینی پیشینهای کهن دارد. در نهجالبلاغه برای تبیین مسئله معناداری زندگی از انگارههای گوناگونی استفادهشده است که یکی از آنها «زندگی بهمنزله سفر» است. در این مقاله پس از استقصای کامل موارد کاربرد واژه سفر و زندگی و نیز دیگر واژگان مرتبط با موضوع با روش توصیفی-تحلیلی به تبیین این انگاره در ساحتهای درونی آدمی یعنی شناخت، احساس و اراده پرداختهشده است. مؤلفههای شناختی انگاره سفر باورهایی مانند مبدأ، معاد، جایگاه انسان، ویژگیهای مسیر، راهنمای سفر، مراحل و مقاطع سفر و موانع و دشواریهای آن را در برمیگیرد. مراد از مؤلفههای عاطفی این انگاره احساسهایی مانند شوق، آرامش، امید، تعالی، کامیابی، اعتمادبهنفس، پویایی و ارزشمندی است و سرانجام، مؤلفههای ارادی معناداری مواردی مانند تعهد به سیر و آمادگی برای آن، زهد، فرصتجویی، بازگشت از انحراف، غلبه بر موانع و پایداری در حرکت را در برمیگیرد. امتیاز انگاره سفر بر دیگر انگارههای معناداری زندگی در دو عامل است: 1-قدرت بیشتر برای تمثل بخشیدن به ویژگیهای معناداری زندگی و 2-شمول آن بر انگارههایی مانند تجارت، کشتزار، مسابقهو کارزار که همگی ملازم با سفر منظور میشدهاند.
The use of Images to represent mental and internal affairs in many fields, including religious texts, has a long history. Nahj al-Balagha used various images to explain the meaning of life, one of which is "life as a journey". In this paper, this descriptive-analytical method is used to explain this notion in the inner human areas of cognition, emotion, and will. Cognitive components of the notion of travel include beliefs such as origin, resurrection, human status, route characteristics, travel guide, stages and processes of travel and its obstacles and difficulties. The emotional components of this notion include feelings such as enthusiasm, calm, hope, excellence, prosperity, self-esteem, dynamism, and value and finally it involves sincerity, opportunity, reversal, overcoming obstacles and sustainability in movement. The notion of travel image over other meaningful life concepts has two factors: 1) more power to represent the meaningful features of life and 2) its inclusion of such images as commerce, land, competition, and campaign that all have to do with Travel.
خلاصه ماشینی:
1 نقش انگاره سفر در معناداري زندگي از منظر نهج البلاغه و مؤلفه هاي آن در ساحات دروني انسان مهدي زماني * مصطفي دلشاد تهراني **، جميله اميني سولاري *** چکيده استفاده از انگاره ها براي تمثل بخشيدن به امور ذهني و درونـي در بسـياري از عرصـه هـا و ازجمله متون ديني پيشينه اي کهن دارد.
(حکمـت /٣١) انسـاني که خود را در طول زندگي مسافر مسيري تکـاملي مـيبينـد، پويـايي و حرکـت را در همـه لحظات عمر حس ميکند زيرا شوق رسيدن بـه مقصـد سـفر همـه ابعـاد وجـودي او را در برميگيرد و چون مقصد نهايي زندگي نزديک شدن به خداوند و لقاي اوست ، قلب او لبريـز از شورِ عشق ديدار با محبوب ميشـود: «وََ نهَـجَ سَـِبيلَ الـرَّاغِِبينَ إَِليـهِ وَ الطَّـاِلِبينَ مَـاَ لدَيـهِ » (خطبه /٩١) به همين سبب مسافر طريقي که مقصد آن محبوب ازلـي اسـت ، آخـرت را کـه موعد ديدار با خداوند است بيشتر از دنيا ميپسندد و در آن دل ميبندد: «طُوَبيِ للزَّاهِدِينَ فِـي الدُّْنيا، الرَّاغِِبينَ فِي اْلآخِرَةِ» (حکمت /١٠٤) اما اين بدان معني نيست که ساکن بايستد تا مـرگ او را به آخرت منتقل سازد، بلکه سـالک راه خداونـد دنيـا را بسـتري مناسـب بـراي توشـه برداشتن و آمادگي ميبيند و عاشقانه و پرنشاط در آن به پرستش خداوند مشغول ميشـود و همانند فرشتگان آن را پرستش گاه خداوند منظور ميکند.