چکیده:
عبد الإله بلقزیز فیلسوف مغربی (مراکشی) درکتاب عرب و مدرنیته: پژوهشی در گفتمان مدرنیست ها، شیوه مواجهه گفتمان های فکری معاصر عربی (اصالت، اصلاح طلب و لیبرال) با مدرنیته را بررسی می کند و این پرسش را طرح می کند؛ چرا این گفتمان ها موفق نشده اند راهی به سوی مدرنیته عربی باز نمایند؟ از نظر بلقزیز مشکل اصلی به چهارچوب نظری این گفتمان ها باز می گردد. این چهارچوب بر: 1-تعریف مکانیکی از رابطه خود و دیگری؛ 2- نگرش خطی به تاریخ؛ و 3- فهم سطحی از مدرنیته مبتنی است. در مقابل بلقزیز گفتمان عقل گرایی انتقادی را جایگزین مناسب تری برای آن گفتمان ها می داند. زیرا بر دیالکتیک و نقد درونی خود و دیگری؛ نگرش غیرخطی به تاریخ؛ فهم فرهنگی از مدرنیته؛ دوری از مطلق گرایی؛ امکان ترکیب عقل غربی و عقل اسلامی مبتنی است. اما به نظر می رسد راه حل بلقزیز همچنان دارای دو مشکل بنیادین است: 1- مفروض گرفتن مطلوبیت و گریزناپذیری (حتمیت) مدرنیته؛ 2- فقدان نظام معرفتی و روش شناسی ناب بومی برای گذار به پیشرفت.
Abdal-llah Belqiziz, a Moroccan philosopher in Book of Arabic and Modernity: A Study of Modernist Discourse poses the question of how encountered Arab intellectual discourses (authentic, reformist, and liberal) with modernity; Why these discourses have not succeeded in opening the way to Arab modernity? According to Belqiziz, the main problem goes back to the theoretical framework of these discourses, which contains the following problems: 1. A mechanical definition of the relationship between oneself and another; 2- Linear view of history; 3- Incomplete understanding of modernity. In contrast to Belqiziz, the discourse of critical rationalism because of its reliance on the internal dialectic between self and the other; self and the other dialectical critique; Nonlinear view of history (simultaneous intellectual history); Cultural understanding of modernity; Avoidance of absolutism; possibility of combining Western and Islamic reason as the solution to these problems. But it seems that Belqiziz's solution still has two fundamental problems: 1- The inevitability of modernity; 2- Lack of pure indigenous epistemological system and methodology for transition to progress.
خلاصه ماشینی:
درمقابل بلقزیز گفتمان عقلگرایی انتقادی را جایگزین مناسبتری برای آن گفتمانها میداند، زیرا بر دیالکتیک و نقد درونی خود و دیگری، نگرش غیرخطی به تاریخ، فهم فرهنگی از مدرنیته، دوری از مطلقگرایی، و امکان ترکیب عقل غربی و عقل اسلامی مبتنی است.
همچنین، مقالۀ مذکور «مشکلۀ اصلی کشورهای اسلامی در دوران معاصر را دشوارۀ دولت مدرن و چگونگی حکمرانی در زیستجهان مدرن» میداند و با بهره از نظریههای استریر و فوکو دربارۀ دولت مدرن، میکوشد کتاب عرب و مدرنیته را تحلیل کند؛ درحالیکه مسئلۀ بلقزیز تاریخ گفتمانهای فکری عربی و امکان مدرنیتۀ فرهنگی در جامعۀ عربی است و مسئلۀ فوکو (در کتاب تولد زیست سیاست که مورداستناد مقالۀ مذکور بوده است) سازوکارهای (حقوقی، اقتصادی، و ...
بخش دوم با عنوان تکوین، تراکم و برآیند، دارای دو فصل است که در آنها نحوۀ حضور مدرنیته در جهان عرب و نوع خوانش گفتمانهای پیشین از مدرنیته بررسی میشود و در انتهای این بخش گفتمان عقلگرایی انتقادی بهمنزلۀ راهی برای رنسانس عربی معرفی میشود.
آنگاه بلقزیز نشان میدهد گفتمان فرهنگی مدرنیته در جهان عرب در دو برهۀ تاریخی، یکی پس از سقوط خلافت عثمانی و دیگری پس از شکست در جنگهای اعراب و اسرائیل، با شکست مواجه شده و جای خود را به گفتمان احیاشدۀ اصالت داده است (همان: 37-38).
عقلگرایی لیبرالی عربی هم برای مقابله با گفتمان اصالت، عقل دکارتی، و پوزیتیویسم عملی و تاریخی عقل روشنگری را به اندیشۀ عربی تزریق کرد (همان: 94)؛ درمقابل این دو گفتمان، عقلگرایی انتقادی عربی از نیمۀ دوم قرن بیستم شکل گرفته است که همزمان به نقد اندیشۀ غربی و اسلامی میپردازد (همان).