چکیده:
تاریخ بیهقی یکی از مهمترین متون نثر فارسی، در طول هزاره گذشته مورد احترام دوستداران ادب پارسی بوده است. این کتاب چند برابر آنچه اکنون در دست داریم، بخشهای گمشده دارد و به رغم آنکه با محوریت دوره مسعود غزنوی فراهم شده، کتابی صرفا تاریخی نیست؛ بلکه دارای اندیشههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و به ویژه مطالبی است که میتوان از آنها به سیاست حکمرانان غزنوی -در زمینه کنترل بزهکاران، از طریق سرکوبی محض و یا همراه با اقدامها و تدبیرهای خاص پیشگیرانه از بزهکاری بوده است- را پی برد. از اینرو نگارندگان به دنبال آن هستند که آیا در تاریخ بیهقی میتوان مدلی از سیاست جنایی را یافت و این مدل با کدام یک از مدلهای امروزی نزدیکی بیشتری دارد؟ ردیابی برخی از جلوهها و ویژگیهای سیاسی نظام اقتدارگرا در این اثر موجب میشود، از دل این موضوع به مفهوم نوین سیاست جنایی (خصوصا سیاست جنایی اقتدارگرا) رسیده و آن را مورد بررسی قرار داد.
Beyhaqi History One of the most important Persian prose texts during the last millennium has been revered by lovers of Persian literature. This book has a multiplier of what we have now, missing sections, and despite being centered on Massoud Ghaznavi, it is not merely a historical book, but has political, social, cultural and, in particular, political ideas Ghaznavi's rulers - in the area of controlling criminals, have been through mere suppression or with specific measures and measures to prevent crime. Therefore, the authors seek to find a model of criminal policy in the history of Bayhaqi in view of the above, and which model is closest to today's model. Tracing some of the political manifestations and features of the authoritarian system in this work leads to the study of a new concept of criminal policy (especially authoritarian criminal policy) from this topic.
خلاصه ماشینی:
ما در این نوشتار بر آنیم ؛ با توجه به اینکه مبارزه با بزهکاران پیشینه ای به قدمت جوامع بشری داشته و بدینسان هر جامعۀ بشری، چه آگاهانه و چه به صورت فطری، دارای سیاست و برنامۀ خاص خود در زمینۀ کنترل بزهکاران از طریق سرکوبی محض و یا همراه با اقدام و تدبیرهای خاص پیشگیرانه از بزهکاری بودهاند، از این رو ابتدا بارقه هایی از نظام اقتدارگرا را در تاریخ بیهقی ردیابی نموده (١)؛ تا آنگاه در بخش دوم ، نمودهایی از این مدل سیاست جنایی که بر این کتاب حاکم بوده (٢) را مورد کندوکاو قرار دهیم .
بر همین مبنا سیستم نظارتی بیسابقه ای را ایجاد مینمایند که دیگر ابراز مخالفتها بسیار دشوار شده و در بسیاری از موارد شخص احساس میکند که مجبور است به رژیم تعهد وفاداری بدهد(مبانی جامعه شناسی سیاسی، دورماگن : ص ٨١) و مداخلۀ حکومت در تمام امور اجتماعی- از جمله «تعیین کیفیت ازدواج ، طلاق ، مسافرت شهروندان ، نظام آموزشی و غیره - می تواند صورت پذیرد»(درآمدی بر سیاست جنایی توتالیتر: جرم و مجازات در کره شمالی (با تاکید بر نقش پلیس )، یون وو: ص ١٩٣).
تعریف جرم مقید به فرهنگ و نیز گزینه های سیاسی، ایدئولوژیک جامعه مورد نظر است (جرمشناسی، پیکا؛ ص ٣٤) از این رو با توجه به داشتن ویژگیهای سیاسی مشترک در نظامهای اقتدارگرا میتوان در عرصۀ بزه انگاری اصول یکسانی را یافته و بر مبنای آن تاریخ بیهقی را مورد تحلیل قرار داد.
علاوه بر سلب توان بزهکاری میتوان گفت ، هدف دیگر از مجازات در این نوع نظام «سزادهی و سرکوب بزهکار است (پاسخ دولتی به انحراف در سیاست جنایی ایران ؛ همان : ص ٦٠).