چکیده:
تحلیل چیستی، امکانسنجی و مطلوبیت «ترک تعلقات ایندنیائی» بهعنوان یکی از توصیههای موکد در آموزههای اسلامی و ادبیات عرفانی مسئله مقاله حاضر است. این پژوهش به روش پدیدار شناسانه ضمن نقد برخی پیشانگارههای این مساله نظیر ظلمانیانگاری عالم زمینه تبیین صحیح دیدگاه اسلامی از «ترک تعلق دنیوی» وارائه نحوه مطلوب رابطه انسان با دنیا را فراهم خواهد کرد؛ در نتیجه توجه و آگاهی به واقعیتهای بنیادین هستی [در ساحت باورها] و ترتیب اثر دادن به آنها [در ساحت رفتار] و زیست اخلاقی و «حضور خدا» را در معنای مورد نظر از ترک تعلقات دنیوی باید مورد توجه قرار داد. طراحی آیات قرآن ناظر بر دنیا در هرم هشت مرحلهای، نشان از آن دارد که قرآن در بافتار خاصی از دنیا سخن گفته و ترک تعلق دنیوی باید با توجه به آن هرم تبیین شود. نحوه تلقی از دنیا در برخی مکاتب، آفتزاست در حالیکه آموزه های اسلامی تصویری جامع و به دور از آفت ارائه می دهد.
Analysis of quiddity, feasibility and desirability of “abandonment of worldly belongings” as one of the emphatic recommendations in the Islamic teachings and mystical literature is the subject of this article. While criticizing some preconceptions of this issue such as the darkness of the world, this phenomenological study will provide the basis for a correct explanation of the Islamic view of “abandonment of worldly belonging” and the presentation of the optimal way of human relationship with the world. As a result, attention and awareness of the fundamental realities of existence [in the realm of beliefs] and putting them into practice [in the realm of behaviors] and bioethics and the “presence of God” in the intended sense of abandonment of worldly belongings should be taken into consideration. The design of the verses of the Koran pertaining to the world in the eight-stage pyramid indicates that the Koran speaks of the world in a particular context and the abandonment of worldly belonging must be explained according to that pyramid. In some schools, the way the world is perceived is harmful whereas Islamic teachings provide a harmless and far-reaching picture.
خلاصه ماشینی:
در اين جستار تلاش شده است دو تصوير عمده از مسئله ترک تعلقات دنيائي صورتبندي شود و براساس اين دو تصوير، بدين سوالات پاسخ داده شود که ترک تعلقات ايندنيائي به چه معناست؟ آيا ترک متعلقات ايندنيائي و علاقهمنديهاي انسان به دنيا با تمام ملزومات آن، در مقام عمل، امکانپذير و شدني است؟ و آيا ترک تعلقات دنيائي در صورت امکانپذيري، امري مطلوب است؟ آيا در صورت عدم تحقق اين امر، زندگي بسياري از آدميان، خالي از معنويت خواهد بود؟ و به ديگر بيان، شرط معنويزيستن، ترک تعلقات دنيوي است؟ اساساً دنيا در آموزههاي قرآني چگونه معرفي ميشود و کدامين مولفههاي دنيوي بايد ترک شوند؟ تصويرسازي آموزههاي اسلامي در باب اين مسئله، چه تمايزهائي با ديدگاهها و مکاتب ديگر دارد؟ در اين جستار تبيين خواهد شد نوع تحليل از تعلقات دنيائي، پاسخهائي متنوعي بدين سوالات خواهد داد.
2. دو تصوير از دنيا؛ [1] ظلمانيانگاري دنيا و [2] جنبه پديداري دنيا براي انسان تحليل معناشناختي ترک تعلقات ايندنيائي، بدين مسئله استوار است که دنيا چيست که بايد / (يا) شايسته است که آن را ترک کرد؟ در اين ميان ميتوان به دو تصوير عمده اشاره کرد: الف) تصوير مبتني بر ظلمانيانگاري دنيا يکي از ويژگيهاي مهم دنيا در متون عرفاني و اخلاقي انديشمندان پيشين، ظلماني بودن آن است.
اما در رهيافت دوم، امکان ترک تعلقات دنيائي و مطلوبيت حاصل از آن، امري خردورزانه است؛ زيرا جنبه پديداري و نه نفسالامري دارد؛ سخن در اين نيست که دنيا اصالتاً امري است ظلماني؛ بلکه ظلماني بودن دنيا، حاصل ارتباطهاي ناشايست انسان با دنياست.