چکیده:
منطقالطّیر عطّار، داستان سفر گروهی از مرغان به سوی کوه قاف به رهبری هدهد برای رسیدن به آستان سیمرغ است. در این منظومه عرفانی هر یک از مرغان، بیانگرگروهی از انسانهاست که در جستجوی حقیقت دست به سفر میزنند و سختیها و مصائب راه سبب میشود که یکی پس از دیگری از ادامة راه منصرف شود. در پایان مسیر، سیمرغ به کوه قاف میرسند و در نهایت در مییابند که سیمرغ در حقیقت، خودشان هستند. محمود درویش، شاعر معاصر فلسطینی نیز دستیابی به جامعه آرمانی و تلاش برای رسیدن به آن را در قصیدهای عارفانه به تصویر کشیده است و آن را هدهدنامگذاری کرده است.نکته قابل ذکر آنکه محمود درویش در هیچ یک از قصاید خود به طور مستقیم تحت تأثیر عرفان و تصوف قرار نگرفته است و تنها در قصیده مورد بحث نگارنده؛ یعنی قصیده هدهد متأثر از اندیشههای عرفانی بوده است.نگارنده در این پژوهش با بهرهگیری از مکتب ادبیات تطبیقی آمریکا به بررسی و تطبیق مراحل هفتگانه سلوک در منطقالطّیر با قصیده هدهد محمود درویش پرداخته و در نهایت بیان نموده است که محمود درویش در قصیده خود در موارد بسیاری مضامینی مشترک با شاعر پارسیگوی دارد.
Attar's Mantegh Al-Tair is the story of a group of birds
traveling to Mount Qaf led by Hudhud to reach the SimUrQ
threshold. In this mystical system, each of the birds represents a
group of human beings who travel in search of the truth, and the
hardships and sufferings of the path cause one to give up one
after the other. At the end of the route, the blackbirds reach
Mount Qaf and finally realize that Simurq is, in fact,
themselves.Contemporary Palestinian poet Mahmoud Darwish
has also portrayed the achievement of an ideal society and the
effort to achieve it in mystical poems, calling it Hudhud.
Mysticism and Sufism have not been included and only in the
ode discussed by the author, that is, the ode of Hudhud has been
influenced by mystical ideas. He has finally stated that
Mahmoud Darvish in his poems in many cases has common
themes with the Persian poet.
خلاصه ماشینی:
دیگر نکته قابل توجه در این قصیده آن است که شاعر تأکید بر وحدت داشته و با عبارت «توحّدوا فی کلِّ درب» این را از همراهان خویش میخواهد و یادآور میشود که همه در پی رسیدن به حقیقت وجودی خود هستند آنجا که میگوید «مَن کُنّا وَ ما سَنَکونُ؟» همچنین باید یادآور شد که درویش همچون عطار از هدهد به عنوان راهنما بهره گرفته با این تفاوت که هدهد در نزد درویش «الهدهدُ السکرانُ» خوانده شده و گویا سختگیریهای هدهد منطق الطیر را نسبت به همسفران ندارد آنجا که درویش میگوید: «قال الهدهدُ السکرانُ: طیروا کی تطیروا.
اما همین هدهد در منطق الطیر به گونهای دیگر است: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} و یا مثلا در جواب هر یک از مرغان که به دنبال بهانه تراشی هستند سخت گیری مینماید به طور نمونه در ابیاتی این چنین میسراید: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} نکته قابل تأمل در اینجا آن که هر دو شاعر پارسیگو و عربیسرا برای قصاید خود عنوانی را در نظر گرفتهاند که به نوعی یادآور نام پرنده چه به صورت عام، چه به صورت خاص میباشد.
شیخ عطّار در بیان این وادی اینگونه میسراید: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} و این درست همان چیزی است که محمود درویش نیز در بسیاری از جاهای قصیده خود از همراهانش میخواهد: «قلنا له: لسنا طیوراً.
آنجا که میگوید: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} محمود درویش نیز در این قصیده به طور مستقیم به لفظ سفر اشاره نموده است و راه رسیدن به جامعه آرمانی را حرکت میبیند نه سکون.