چکیده:
ابنعربی عارف اندیشمند و صاحبنظر در عرفان نظری با اثر بیبدیل فصوصالحکم عقیده به ایمان فرعون قبل از مرگ و در نتیجه تبرئه او را دارد. این عقیده از منظر شاعران و نویسندگان عارف فارسی زبان مورد تایید قرار نگرفته و به اتفاق همگان به جهنمی بودن او و خلود در دوزخ اشاره کردهاند. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به نقد دیدگاه ابنعربی در مسأله مذکور میپردازد و اثبات میکند که اولا لازمه سخن محیالدین، اتحاد ارواح مقتولین جهت ظهور موسی(ع)، اجتماع ارواح کثیر در یک بدن است(تناسخ). ثانیا، توجه به آیات قبل و بعد آیه(یونس: 90) نیز عدم ایمان فرعون پیش از مرگ را تأیید مینماید. آیه قبل تحقق دعای موسی(ع) و هارون(ع) در جهت عذاب و عدم ایمان فرعون و آیه بعد نیز استفهام انکاری از ایمان اوست. دیگر اینکه فرعون، به دلیل مدعی الوهیت بودن(نازعات: ۲۴)، خدائی به جزء خود نمیشناخت. و به این نتیجه میرسد که سئوال او از حقیقت خداوند (شعرا: 23) از جهت انکار و استبعاد بود نه شناخت حقیقی و علم به مظاهر اسمائی او.
Theoretical mysticism in the Islamic circle owes its thoughts and
ideas to Ibn Arabi, the great Muslim mystic. Fusus al-Hakam is his
most important work in which he interprets the Qur'anic verses
according to the manifestations of God on the prophets. The chapter
of Mousavi (AS) is one of the most important chapters of this book,
of which the faith of Pharaoh is a central part. Ibn Arabi's principles
and interpretations in this matter can be criticized in some ways.
This research critiques Ibn Arabi's view on this issue with a
descriptive-analytical method and proves that first of all, Mohi-ud-
Din's speech requires the union of the souls of the slain for the
appearance of Moses (pbuh), the gathering of many souls in one
body (reincarnation). Secondly, paying attention to the verses before
and after the verse (Jonah: 90) also confirms the unbelief of Pharaoh
before his death. The previous verse is the fulfillment of the prayers
of Moses (AS) and Aaron (AS) in the direction of Pharaoh's torment
and lack of faith, and the next verse is a question of denial of his
faith. Another is that Pharaoh, because he claims to be a deity
(Naza'at: 24), did not know any god but himself. And he concludes
that his question of the truth of God (Poets: 23) was for denial and
exclusion, not for the true knowledge and knowledge of His nominal
manifestations.
خلاصه ماشینی:
این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به نقد دیدگاه ابنعربی در مسأله مذکور میپردازد و اثبات میکند که اولا لازمه سخن محیالدین، اتحاد ارواح مقتولین جهت ظهور موسی(ع)، اجتماع ارواح کثیر در یک بدن است(تناسخ).
در پژوهش حاضر، با توجه به یکی از مهمترین فصهای فصوص؛ یعنی فص موسوی(ع) به تبیین و تحلیل دیدگاه عارفانه ابن عربی در مورد ایمان فرعون و به تبع جایگاه توحیدی او در نظر این عارف بزرگ اسلامی پرداخته میشود.
به این دلیل، قرآن، فرعون را همیشه در تقابل با موسی(ع) قرار میدهد و ابن عربی در تفسیر و تأویل آیات مربوط به منظور اثبات ایمان فرعون از آنها بهره میجوید.
(حسن زاده، 1378: 531) اهمیت این دیدگاه در این است که فرعون با کشتن فرزندان پسر به گونهای اسباب و مقتضیات ظهور حضرت موسی(ع) را فراهم نمود زیرا که در صورت عدم کشته شدن آنها، روح موسوی ظهور نمینمود.
(فصوص، بیتا: 201) به بیان دیگر، فرعون پیش از مرگ ایمان آورد و توبه نمود لذا رحمت عامه خداوند شامل او نیز میگردد.
در طی یکی از آنها، فرعون در مورد ماهیت و حقیقت خداوند از موسی(ع) سوال مینماید: «وَمَا رَبُّ الْعَالَمِینَ؟»(شعرا: 23) که ابنعربی چنین به تأویل این سوال میپردازد: پرسش، طلب دانستن مجهول است.
از این رو بعد از پاسخ موسی(ع)، فرعون مدعی مجنون بودن او شد زیرا که موسی(ع) با پاسخ خویش نشان داد که به حقیقت مطلب یعنی جنس و فصل نداشتن خداوند جاهل است(قیصری، 1375: 1135).