چکیده:
هدف از تحقیق حاضر شرح و تفسیر ارتباطات انسانی مبتنی بر روایت/حکایت و خوانشی متفاوت از دوستی در یک ارتباط میتولوژیکال است. با توجه به اینکه شعرا و متفکران یونان باستان برای مفهوم «کلمه» از میتوس استفاده میکردند و از دوره سقراط به این سو مفهوم لوگوس جایگزین آن گردید و رواج یافت؛ ابتدا با تفسیر مفهوم لوگوس درسنت پدیدارشناسی و روش هرمنوتیک گادامر بیان میکنم که گفتوگوی مبتنی بر لوگوس چگونه در مفهوم همدمی تجلی مییابد. سپس اینپرسش اصلی را مطرح میکنم که در صورت بازگشت به مفهوم میتوس و اعاده حیثیت معنایی آن به مثابه کلمه، چگونه میتوس دریک گفتوگوی دوستانه حضور مییابد و خصوصیات چنین ارتباطی از چه قراری میتواند باشد؟ به عنوان فرضیۀ فرعی، این پرسش را مطرح میکنم که اگر حضور لوگوس در دیالوگ زنده منجر به جریان افتادن نفْس(پسوخه) و فرارسیدن لحظۀ همدمی میگردد، آیا ارتباط میتوسی نیز یک ارتباط انفسی خواهد بود؟ برای آشکار ساختن نسبتِ نفْس و میتوس از خوانش ریکور از نظریۀ زمان اگوستین بهره میگیرم و برای دستیازیدن به غایتِ ارتباط مبتنی بر میتوس با استفاده از روش پدیدارشناسی هرمنوتیک ریکور بیان میکنم که چگونه گفتوگوی حقیقی در مقام میتوس مجالی برای خلوت انس خواهد بود.
The aim of the present research is to elaborate and interpret human communication based on narration and re–reading the concept of friendship in a mythological communication. While poets and ancient Greek thinkers used the term mythos for Word, after Socrates the term mythos was substituted by the term logos and logos became common. In this research, by interpretation of logos in Heidegger’s Phenomenology tradition and through Gadamer’s Hermeneutic, it will be illustrated how dialogue based on logos manifests in a co-breathing concept. I draw this main question that in case of restoring and retrieving the dignity of mythos meaning as a Word, then how mythos appears in a friendly dialogue and what is the characteristics of such a communication? I draw another question through which asking that if the presence of logos in a live dialogue leads to re-animate of soul (Psyche) and comes about to co-breathing moment, whether a mythological communication also will be an introvertive communication? Ricour’s reading of Augustine’s theory of Time, made a contribution to illustrate the relation between soul and mythos, as my subordinate hypothesis. Also, for achieving the telos of communication based on mythos I use Recour’s hermeneutic phenomenology to show how a real dialogue in the position of mythos will be an opportunity for intimate solitude.
خلاصه ماشینی:
سپس اينپرسش اصلي را مطرح ميکنم که در صورت بازگشت به مفهوم ميتوس و اعاده حيثيت معنايي آن به مثابه کلمه ، چگونه ميتوس دريک گفت وگوي دوستانه حضور مييابد و خصوصيات چنين ارتباطي از چه قراري ميتواند باشد؟ به عنوان فرضيۀ فرعي، اين پرسش را مطرح ميکنم که اگر حضور لوگوس در ديالوگ زنده منجر به جريان افتادن نفس (پسوخه ) و فرارسيدن لحظۀ همدمي ميگردد، آيا ارتباط ميتوسي نيز يک ارتباط انفسي خواهد بود؟ براي آشکار ساختن نسبت نفس و ميتوس از خوانش ريکور از نظريۀ زمان اگوستين بهره ميگيرم و براي دست يازيدن به غايت ارتباط مبتني بر ميتوس با استفاده از روش پديدارشناسي هرمنوتيک ريکور بيان ميکنم که چگونه گفت وگوي حقيقي در مقام ميتوس مجالي براي خلوت انس خواهد بود.
اکنون پرسش تحقيق اين است که در صورت بازگشت به مفهوم ميتوس و اعاده حيثيت معنايي آن به مثابۀ کلمه ، چگونه ميتوس ميتواند در يک گفت وگوي دوستانه حضور يابد و خصوصيات چنين ارتباطي از چه قراري ميتواند باشد؟ اگر حضور لوگوس در ديالوگ زنده منجر به جريان افتادن نفس (پسوخه ) و فرارسيدن لحظۀ همدمي ميگرديد، آيا ارتباط ميتوسي نيز يک ارتباط انفسي خواهد بود؟ در آن صورت چه تفاوتي با ارتباط انفسي مبتني بر حضور لوگوس خواهد داشت ؟ براي آشکارساختن نسبت نفس و ميتوس به عنوان فرضيۀ فرعي خود نخست بايد نگاهي کوتاه به نظريۀ زمان آگوستين و قرائت ريکور از آن در حکايت و زمان بپردازم .