چکیده:
کالین های در کتاب درآمدی انتقادی بر تحلیل سیاسی، ضمن بررسی دیدگاههای تحلیلی مختلف در علوم سیاسی و روابط بینالملل، مسائلی چون پیوستگی و ناپیوستگی در تحلیل دگرگونی سیاسی و یا جایگاه امر گفتمانی و امر ذهنی در تحلیل سیاسی را مطالعه کرده است. در این کتاب علاوه بر موضوع تحلیل سیاسی و ارائة درآمدی انتقادی در زمینة موضوعات مذکور، به کوشش مستمر برای تأثیرگذاری فرایند تحول رو به رشد در علم سیاست و روابط بینالملل توجه شده است. در نقد حاضر، دید انتقادی بر الگوها و معیارهای ارائه شده برای تحلیل سیاسی بررسی میشود تا خواننده به معیاری معتبر برای نقد و تحلیل سیاسی دست یابد. همچنین، بر توجه نداشتن نویسنده به موضوع مفهومسازی، بهویژه در گزارههای اشارهشده به مباحث هستیشناسانه، تأکید میشود و سرانجام، اشکالات موجود دربارة امر گفتمانی و امر ذهنی در تحلیل سیاسی معاصر مشخص میگردد تا خواننده به ورطة تأویلگرایی صرف نیفتد.
Colin Hay in his book entitled Political analysis: A critical introduction studied different analytical perspectives in political science and International relations along with cohesion and non-cohesion in the analysis of political transformations and the status of discourse and subjectivity issues in political analysis. In addition to the issue of political analysis and providing a critical introduction on the above-mentioned points, he tried to lay an emphasis on the ongoing effort to influence the evolving process in political science and international relations. This article examines a critical view on the patterns and criteria presented for political analysis so that the reader could come up with a more realistic and authentic set of criteria for political critics and analytical studies at the end. Additionally, some subject matters that signify the writer’s ignorance to conceptualization phase especially in ontological elucidations have been emphasized systematically. Moreover, this study tried to pinpoint the problems and issues regarding discourse analysis and subjectivity in the contemporary trend of political analysis so that the reader won’t be perplexed reading the text and could avoid mere hermeneutics.
خلاصه ماشینی:
از همین منظر، مقالة حاضـر در نظـر دارد بـه ایـن سـؤال اصـلی بپردازد که کالین های در کتاب درآمـدی انتقـادی بـر تحلیـل سیاسـی چگونـه مقولـة «نقـد سیاسی » را تبیین کرده است ؟ در پاسخ باید اشاره داشـت کـه وی بـا تأکیـد بـر گـزاره هـای مفهومی ، نظیر عقـل گرایـی و نهـادگرایی جدیـد، تبیـین روش هـای تحلیـل سیاسـی علمـی ، ارزیابی تعاملات ساختار و کارگزار، تأکید بر دگرگونی سیاسی ، مفهوم سازی قـدرت و در نظر گرفتن چالش های پست مدرنسیم ، تلاش کرده است تا نگاهی انتقادی به تحلیل سیاسـی داشـته باشـد.
بر این اسـاس ، بـا بررسی اولیة کلیت کتاب ، می توان اظهار داشت کتاب درآمدی انتقادی بـر تحلیـل سیاسـی در پی دو هدف نگاشته شده است : نخسـت ، تبیـین اهمیـت یـک رشـته مسـائل بحـث انگیـز کنونی در تحلیل سیاسی و ارائة درآمدی انتقـادی در ایـن زمینـه و دوم ، تـلاش بـرای تـأثیر داشتن در فرایند تحول رو به رشد در علم سیاست و روابط بـین الملـل .
کالین های در اثرش بـرای یـافتن پاسـخ دو پرسـش اساسـی دربارة تحلیل سیاسی می کوشد: نخست ، آیا تحلیل سیاسی باید علمی باشد؟ و منظور از این پرسش چیست ؟ و دوم ، آیا تحلیـل سیاسـی بایـد سیاسـی باشـد؟ و ماهیـت امـر سیاسـی کـه موضوع تحلیل سیاسی را تشکیل می دهد چیست ؟ به گفته «های » (١٣٨٥)، ماهیت تحلیل سیاسی ، ماننـد موضـوعات اصـلی آن ، عمیقـاً ارزش باور، اختلاف برانگیز و مهم تر از همه ، سیاسـی اسـت و در مـورد علمـی بـودن تحلیـل سیاسی معتقد است آنان که تنگ نظرانـه تـرین ، محـدودترین و صـوری تـرین برداشـت هـا و تصورات را از سیاست دارند، بیش از همه شیفتة عنوان «علم » هسـتند و نمـی خواهنـد وجـود تفاوتی کیفی میان موضوعات علوم طبیعی و علوم اجتماعی را بپذیرند.