چکیده:
جهانیشدن اقتصاد آثار چندی بر امور داخلی و بیرونی جوامع همچون امور حاکمیتی آن بههمراه داشته است. در این بین، نقش دولت بهمنزلۀ تنها نهاد دارای اقتدار عالیه بهمنظور پاسخگویی به تحولات بیرونی و انطباق با آنها جایگاه ویژهای دارد. این انطباق پیآمدهای داخلی بر تمامی نهادها، ترتیبات، و طبقات اجتماعی در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، و سیاسی دارد. هدف نگارندگان در این مقاله تحلیل واکنشها و پاسخهای دولت ژاپن و هواداران فمینیست به تغییرات در اقتصاد سیاسی و همچنین الگوهای تشکیل خانواده از دهۀ 1990 باتوجهبه گفتمان موجود مشترک بین اقتصاد سیاسی و نهاد خانواده در ژاپن است. ازاینرو، پرسش این مقاله این است که چه رابطهای بین بازسازی اقتصاد سیاسی و تحول خانوادهها و نقشهای جنسیتی زنان در ژاپن معاصر از دهۀ 1990 به بعد وجود داشته است؟ فرضیۀ نوشتار این است که بازسازی اقتصاد سیاسی متأثر از تحولات پدیدۀ جهانیشدن، زنان ژاپنی را بر آن داشته تا جهشی شتابزده از مدل فوردیستی زندگی خانوادگی به یک ایدۀ خوداتکایی فردی داشته باشند. یافتهها نشان میدهد که این تحولات پیآمدهایی همچون رشد مطالبات برابرخواهانۀ زنان، کاهش ازدواج و نرخ تولد، تضعیف نهاد سنتی خانواده، و درنتیجه لزوم دخالت دولت در سیاستهای اجتماعی و اقتصادی را بههمراه داشته است. روش پژوهش در این نوشتار از نوع توصیفی ــ تحلیلی و برپایۀ گردآوری اسناد کتابخانهای و اینترنتی است.
The globalization of the economy has had several effects on the internal affairs of societies and externalities, such as its governance. In the meantime, the role of the government as the only institution with high authority to respond to and adapt to external developments, has a special place. This adaptation sometimes has internal consequences on all institutions, arrangements and social classes in the economic, social and political spheres. The purpose of this article is to analyze the reactions of the Japanese government and feminist supporters to changes in political economy as well as patterns of family formation since the 1990s, given the common discourse between political economy and the family institution in Japan. The question of this article, therefore, is what is the relationship between the reconstruction of the political economy and the evolution of families and the gender roles of women in contemporary Japan since the 1990s? The hypothesis of the paper is that the reconstruction of political economy influenced by the developments of globalization has forced Japanese women to make a hasty leap from the Fordist model of family life to an idea of individual self-reliance. The growth of women's egalitarian demands, the decline in marriage and birth rates, the weakening of the traditional family institution and, consequently, the need for government intervention in social and economic policies have been inevitable. The research method of this paper is descriptive-analytical and based on the collection of library and Internet documents.
خلاصه ماشینی:
ازاين رو، پرسش اين مقاله اين است که چه رابطه اي بين بازسازي اقتصاد سياسي و تحول خانواده ها و نقش هاي جنسيتي زنان در ژاپن معاصر از دهۀ ١٩٩٠ بـه بعـد وجـود داشته است ؟ فرضيۀ نوشتار اين است که بازسازي اقتصاد سياسي متأثر از تحولات پديـدة جهاني شدن ، زنان ژاپني را بر آن داشته تا جهشي شـتاب زده از مـدل فورديسـتي زنـدگي خانوادگي به يک ايدة خوداتکايي فردي داشته باشند.
يافتـه هـا نشـان مـي دهـد کـه ايـن تحولات پي آمدهايي هم چون رشد مطالبات برابرخواهانۀ زنان ، کاهش ازدواج و نرخ تولد، تضعيف نهاد سنتي خانواده ، و درنتيجه لزوم دخالت دولت در سياسـت هـاي اجتمـاعي و اقتصادي را به هم راه داشته است .
org/UNDP/Articles/7843) رتبۀ نسبتا پايين ژاپن در زمينۀ توان مندسازي جنسيتي پي آمد سيسـتم هـاي سياسـي و اقتصادي پس از جنگ بود که طي آن انتظار مـي رفـت زنـان مشـارکت غيرمسـتقيمي در حفظ و توسعۀ اقتصاد ملي از طريق مسئوليت هاي خانگي خود انجام دهند و درواقـع بـا مشارکت زنان در انجام امور خانگي مردان دست مزد دريافت کنند.
ازاين رو، پرسش اين مقاله اين است که چه رابطه اي بـين بازسـازي اقتصـاد سياسـي و تحول خانواده ها و نقش هاي جنسيتي زنان در ژاپن معاصـر از دهـۀ ١٩٩٠ بـه بعـد وجـود داشته است ؟ روش پژوهش اين نوشتار از نوع توصيفي ــ تحليلي و برپايۀ گردآوري اسناد کتاب خانه اي و اينترنتي است .
Giullari (2005), “The Adult Worker Model Family, Gender Equality and Care: The Search for New Policy Principles and the Possibilities and Problems of a Capabilities Approach”, Economy and Society, vol.