چکیده:
یکی از مهمترین مسائل مورد بحث در معرفتشناسی فضیلت معاصر رابطه بین قوای ذهنی و فضایل فکری است. معرفت
شناسان فضیلت پذیرفتند که فضایل برتریهای عامل هستندء درحالی که اعتمادگراها به یگانگی فضایل فکری و قوای
ذهنی باور دارند و استدلال میکنند که فضایل فکری همان قوای ذهنی همچون بینایی» حافظه و درون گری هستند و با
تمرین و ممارست بهبود پیداکرده و به انسانها در دستیابی به باورهای صادق کمک میکند» مسئولیتگراها استدلال
کردند که فضایل فکری ویژگیهای منشی شخصی هستند که بهصورت ارادی توسط انسانها به وجود میآیند و متمایز از
قوای ذهنی هستند. در این پژوهش تحلیلی با استفاده از دادههای معرفتشناختی و اخلاقی در ادبیات موضوعء موّلفههای
اساسی دیدگاه اعتمادگرایی و مسئولیت گرایی فضیلت استخراج و نقش هرکدام در شکلگیری این نظریه تبیین گردید.
سپس نقاط ضعف و قوت دیدگاه آنان درباره رابطه قوای ذهنی و فضایل فکری موردبحث و ارزیابی قرار گرفت.
The relationship between Faculties and intellectual virtues is one of the most important
issues in contemporary virtue epistemology. Virtual epistemologists have acknowledged
that virtues are operating superiorities, while reliabilitst believe in the oneness of
rational virtues and mental faculties and argue that rational virtues are the same mental
faculties as vision, memory, and introspection through practice and practice. Humans
help achieve true beliefs. Responsibilities have argued that virtues are the characteristics
of the personal secretary that are voluntarily created by humans and are distinct from
mental powers. In this analytical study, using the epistemological and ethical data in the
subject literature, the essential components of reliability and responsibility virtues were
extracted and their role in shaping this theory was explained, then their strengths and
weaknesses regarding viewpoint strengths The rational virtues were discussed and
evaluated.
خلاصه ماشینی:
معرفت شناسان فضيلت پذيرفتند که فضايل برتري هاي عامل هستند، درحالي که اعتمادگراها به يگانگي فضايل فکري و قواي ذهني باور دارند و استدلال مي کنند که فضايل فکري همان قواي ذهني همچون بينايي، حافظه و درون گري هستند و با تمرين و ممارست بهبود پيداکرده و به انسان ها در دستيابي به باورهاي صادق کمک مي کند، مسئوليت گراها استدلال کردند که فضايل فکري ويژگي هاي منشي شخصي هستند که به صورت ارادي توسط انسان ها به وجود مي آيند و متمايز از قواي ذهني هستند.
معرفت شناسان فضيلت چند قوه ذهني را علاوه بر حواس ما مورد شناسايي قراردادند که مکان مشخص بيروني ندارند و به سادگي قابل تشخيص نيستند: حافظه ، درون نگري (توانايي براي شناخت مستقيم اين که شخصي وجود دارد و چه کسي است و برخي از حالات ذهني و دروني خود)، استنتاج (توانايي استنتاج يک فکر از فکر ديگر به صورت منطقي)، استقرا (توانايي تعميم موارد)، شهود پيشيني (توانايي تشخيص حقايق لازم براي آنچه هستند)، اعتبار شهادت (تمايل به باور آنچه ديگران به ما مي گويند)، زبان (تمايل براي يادگرفتن و فهميدن زبان )، ميل براي فهميدن (٨٦ :٢٠٠٧,Robert and wood).
٣- فضايل فکري معرفت شناسي فضيلت يکي از رويکردهاي جديد در فلسفه تحليلي قرن بيستم است که با دو پرسش مهم سروکار دارد: الف ) معرفت چيست ؟ و مهم تر اينکه ب ) چگونه مي توان آن را به دست آورد؟ ارتباط مهمي بين اين دو پرسش وجود دارد به گونه اي که وقتي پرسش دوم مطرح مي شود يعني ما از پيش فرض مي گيريم که معرفت به نحوي تحت کنترل شخص است ، يا اينکه شخص مي تواند با انجام دادن کارهاي خاصي آن را به دست آورد؛ بنابراين ، اگر پاسخ به پرسش «معرفت چيست ؟» به فعاليت هاي عامل شناختي اشاره مي کند، پرسش بعدي که بايد مطرح کرد، دقيقا پرسش ب است (١ :٢٠٠٨ ,Napier).