چکیده:
آموزش ترجمه ادبی درایران علیرغم تلاشهای ارزشمندی که دراین حیطه صورت گرفته است هنوز دارای کاستیهای بسیاریست. کتب درسی مربوطه که عموما از دو بخش تئوری وعملی تشکیل شدهاند بیش از آنکه نقش و مسوولیت مترجم به عنوان کنشگر در حیطه ی ترجمه را به جویندگان این علم آموزش دهند، با زبان به عنوان مقولهای انتزاعی و نه اجتماعی برخورد میکنند و لاجرم مترجمی که تعلیم میدهند نیز تعریفی غیر اجتماعی و گاها انتزاعی از این مقوله و از خویشتن دارد. مقاله ی حاضر نقدی بربخش نظری دو کتاب "در آمدی بر اصول و وروش ترجمه" تالیف کاظم لطفی پور ساعدی و "ترجمه ی ادبی"، اثرعلی اکبر عقیلی اشتیانی به عنوان نمونههایی از کتب دانشگاهی در این حیطه است. این مقاله با رویکردی توصیفی بخش نظری این دو کتاب را بررسی و میزان همخوانی آنها را با دیدگاههای امروزی آموزش ترجمه مطالعه میکند و به دنبال روشها و نگاههایی جدیدتر برای آموزش ترجمه میگردد که در آنها به ترجمه نه به عنوان عملی مجرد بلکه به عنوان فرایندی در حرکت دایم نگاه شود که در واقع از تعاملی دایمی میان انسان و جهانی که مترجم در آن میزید بر میآید.
Despite all the valuable efforts made in the field of translation studies in Iran, there are still quite a few tangible gaps. The academic literature, usually consisting of a theoretical and a practical part, instead of establishing the role and responsibility of a translator as an agent who is in continuous interaction with the society, often tends to approach language as a non-social and abstract matter. As a result, translators trained in this educational system have an abstract perception of themselves and of the translation process. This article analyzes the theoretical part of the books “A Prologue to the Bases and Techniques of Translation” by Kazem Lotfipour Saedi and “Literary Translation” by Ali Akbar Aghili Ashtiani as two of the books in translation teaching that are used as academic references in Iranian universities, and studies the concordance of the theoretical part of the named books with contemporary approaches in teaching translation.
خلاصه ماشینی:
مقالۀ حاضر نقدی بر بخش نظری دو کتاب درآمدی بر اصول و روش ترجمه تألیف کاظم لطفیپور ساعدی و ترجمۀ ادبی اثر علیاکبر عقیلی آشتیانی بهمنزلۀ نمونههایی از کتب دانشگاهی در این حیطه است.
این پژوهش بر آن است تا با مروری بر بخش نظری دودرسنامۀ آموزش ترجمه، اولی ترجمۀ متون ادبی بهقلم علیاکبر عقیلی آشتیانی (1382) و دیگری درآمدی بر اصول و روش ترجمه بهقلم کاظم لطفیپور ساعدی (1371) میزان تناسب این کتب با نیازهای موجود در فضای ترجمه را بسنجد و کاستیها، نیازها، و نکات مثبت موردتوجه را بیان کند.
در این نظریات به مترجم ادبی بهصورت هنرمند نگاه میشود که متن تولیدیاش در زبان مقصد باید در خواننده همان تأثیر زیباییشناسانه و کارکردیای را بگذارد که اثر اصلی در زبان مبدأ داشته است.
4. متناسببودن عنوان کتب با محتوا همانطورکه در مقدمه ذکر شد، دو کتاب انتخابشدۀ اصلی برای این تحقیق ترجمۀ متون ادبی بهقلم علیاکبر عقیلی آشتیانی و درآمدی بر اصول و روش ترجمه بهقلم کاظم لطفیپور ساعدی است.
1604 An Investigation into the Critical Attitudes of Iranian EFL Students toward English Language Learning in Iran: An Introspective Longitudinal Study Mojtaba Maghsoodi 1 Abolfazl Khodamoradi 2 Seyed Hassan Talebi 3 Abstract In the mid-twentieth century, critical pedagogy was at the forefront of educational theorists’ focus, and curriculum designers sought to combine critical pedagogy practices with university curricula.