چکیده:
بررسی پیشینه و اهمیت سازمانهای بینالمللی سوالات بنیادین عدیدهای را در خصوص جایگاه آنها در نظام حقوقی بینالمللی بهصورت لاینحل و بحثبرانگیز باقی گذاشته است. یکی از سوالات اینچنینی آن است که آیا سازمانهای بینالمللی میتوانند مستقیما در شکلگیری حقوق بینالملل عرفی مشارکت نمایند. بهطور نسبی تا به امروز این مسئله توجهات اندکی را به خود جلب نموده است. بهطور سنتی حقوق بینالملل عرفی محصول رویه و اجماع نظر حقوقی دولتها (نگرش دولتها در خصوص آنچه حقوق بینالملل روا میدارد یا لازم میداند یا منع میکند) بوده است. روشن است که سازمانهای بینالمللی بهطور غیرمستقیم با شکل دادن به اعمال و نگرش دولتها بر حقوق بینالملل عرفی تاثیر دارند. مقامات سازمانهای بینالمللی بهویژه آنهایی که در راس هرم سازمانی قرار دارند میتوانند از طریق تصدیق یا تنقید رفتار دولتهای عضو که با قواعد خاص در انطباق هستند، دولتها را تحت تاثیر قرار دهند. علاوه بر این سازمانهای بینالمللی عرصهای را تمهید مینمایند که دولتها میتوانند در آن اطلاعات مرتبط با اقدامات خود و موقعیتهایی را که درباره مفاد و وضعیت قواعد حقوق بینالملل زیر نظر دارند، به اشتراکگذارند. درصورتیکه قطعنامههای مجمع عمومی ملل متحد حمایتهای لازم را از جانب دولتها کسب نمایند، بهعنوان دلیلی مورد استناد قرار میگیرند.
خلاصه ماشینی:
واژگان کلیدی: حقوق بین الملل، سازمان بین المللی، قطعنامه، سازمان ملل بخش اول: کلیات در ابتدای این مقاله سؤال مطروحه اصلی این است که آیا سازمانهای بینالمللی میتوانند بهطور مستقیم به حقوق بینالملل عرفی مساعدت نمایند؟ یعنی آیا رویه و اجماع نظر حقوقی سازمانهای بینالمللی فارغ از نگرش دولتهای عضو دارای ارزش و اعتبار است؟ تا به امروز آثار علمی اندکی به موضوع مشارکت سازمانهای بینالمللی (همچون دولتها) در تکوین حقوق بینالملل عرفی پرداختهاند.
در برخی موارد، دلایل قانعکنندهای نسبت به این استنتاج وجود دارد که دولتها بهطور عینی قصد ایجاد سازمانهای بینالمللی که در تکوین حقوق بینالملل عرفی دارای اهلیت میباشند را داشتهاند حتی اگر آنها اهلیت چنین کاری را بهصراحت در اساسنامه سازمان بینالمللی مذکور منعکس ننموده باشند.
همانگونه که گزارشگر ویژه [کمیسیون حقوق بینالملل] در خصوص حقوق بینالملل عرفی مطرح نمود، دلیل قانعکننده ویژهای وجود دارد که اعضای اتحادیه اروپایی بر آن بودهاند که اتحادیه اروپایی حداقل در برخی موضوعات قادر به ایجاد حقوق بینالملل عرفی باشد: درصورتیکه رویه سازمانهای بینالمللی این چنینی [همچون اتحادیه اروپایی] همانند رویه دولتها نبود، در حقیقت این بدان معنا خواهد بود که نهتنها رویه سازمانها برای رویه دولتها فاقد ارزش است بلکه اعضای آن [سازمان] از اقتدار خود جهت مشارکت در رویه دولتها در مواردی که دولتهای عضو بخشی از اقتدار عمومی خود را به آن سازمان اعطا نمودهاند، کاسته اند یا از آن محروم شده اند.