چکیده:
یکی از مباحث پیچیدۀ کلامی و حدیثی، موضوع رجعت است. رجعت از وقایعی است که پس از ظهور حضرت
حجت و تشکیل حکومت شریفه وی اتفاق میافتد و بنابر احادیث صحیح و ادعیة مائور، مومنان خالص و
کفار محض برای پاداش و عذاب دنیوی برانگیخته میشوند. دربارۀ مدت و کیفیت این واقعه و افراد محشور در آن
اختلافی است.
هدف از پژوهش پیشرو، نقد و بررسی مسئلۀ رجعت از دیدگاه متاخران و پاسخ به شبهاتی است که دراینباره
وارد شده است. این نوشتار، نخست درپی اثبات رجعت با ارائۀ دلایل عقلی است؛ سپس به بررسی عقلی
دیدگاههای مربوط به مادی یا مثالی بودن بدن هنگام رجعت و دلایل آنها میپردازد.
خلاصه ماشینی:
البته این بدینمعنا نیست که اگر عقل نتواند اصل وجود آن را ثابت کند، پس عدم وقوع آن را ثابت ميکند، بلکه عکس این سخن صادق است؛ یعنی درباره رجعت و موضوعات بيشمار دیگری مانند آن، از جمله عالم برزخ، شب اول قبر، سؤال نکیر و منکر و معاد جسمانی، عقل تنها و تنها ميتواند در دایرۀ امکان آنها بحث کند.
د) نتیجه علامه رفیعی قزوینی، پس از بیان مقدمات سهگانه که بر مبنای مقدمههای اول و دوم، موقعیت نفوس کلّیه را از حیث ارتباط با ابدان خود، و از حیث ارتباط با نظام عالم کبیر، تفسیر ميکند و نیز خاصیت تعلیم جهانی را که خدا در آنها قرار داده است، به اثبات ميرساند؛ و بر مبنای مقدمه سوم که ميگوید قسر برخلاف خواص طبیعی، نميتواند دائم یا اکثر باشد، نتیجه ميگیرد که اگر این نیروی تعلیم جهانی که در نفس کلی نبی و امام است، همواره مبتلا به قواسر شود، فواید عامۀ آن برای بشریت همیشه محبوس بماند و نظم فراگیر عالم، آن را هیچگاه همراهی نکند، آنگاه نهادن چنین نیروی سراسری در حقیقت آن نفوس همراه با ممنوع بودن دائم آن از تحقق خاصیت طبیعی، با حکمت مبدأ کل متنافی است و گزاف و لغو در نظام وجود راه ميیابد و چون گزاف و لغو محال است، پس به ضرورتی که عقل، آن را تصدیق ميکند، عصری در زمان ميآید که نفوس نبی و امامان بدون ممانعت قواسر، به تهذیب و تعلیم همۀ موجودات تعلیمپذیر ميپردازند.