چکیده:
روایتی درباره وصیت شب رحلت پیامبر در کتاب الغیبة طوسی وارد شده و در آن علاوه بر دوازده امام، از دوازده مهدی هم سخن به میان آمده و احمدبن اسماعیل بصری با توجه به دوازده مهدی یاد شده، خود را به عنوان اولین مهدی معرفی کرده و برای اثبات ادعای خود به این حدیث استناد کرده و با توجه به شهادت طوسی در نقل تعدادی حدیث از خاصه که حدیث مورد بحث هم یکی از آنهاست، آن را صحیحالسند دانسته است، در حالی که شهادت طوسی به این معنا نیست که راویان این دسته از روایات و از جمله روایت وصیت شیعه امامی هستند، چون سه شیعه غیر امامی و حداقل شش راوی عامیالمذهب در سند این روایتها وجود دارد، از طرفی مذهب تعدادی از راویان حدیث وصیت هم معلوم نیست، بنابراین با وجود شش راوی عامه و سه شیعه غیر امامی و یک امامی فاسدالمذهب، نمیتوان به اعتبار شهادت طوسی قائل به خاصه و شیعه امامی بودن راویان حدیث وصیت شد.
There is a narration about the will of the Messenger of God ( phahp)at the night of his passing away in the book "Al-Ghaybah of al-Tusi" and in this book discussed about 12 Mahdis in addition to the 12 Imams as well.
Ahmad Ibn Ismail Basri, according to the 12 Mahdis hadith mentioned in the book of Al-Ghaybah, introduced himself as the first Mahdi and cited this hadith to prove his claim and he argues that because Tusi has considered the narrators of this hadith as Shiites, then this hadith In terms of the document is authentic,
But Tusi testimony does not mean that the narrators of this group of narrations, including the narration of the will are Imamate shiites , because there are 3 non-Imami Shiites and at least 6 Sunni narrators in the series of narrators of these narrations. In addition, the religion of some of the narrators of the hadith of the will is not known.
Therefore, despite the fact that there are 6 Sunni narrators, 3 non-Imami Shiite narrators and one bad religion Imami Shiite, because of the authenticity of Tusi's testimony may not believe that the narrators of the will are Shiites.
خلاصه ماشینی:
بررسی ادعای صحت حدیث وصیت 1 حبیب توحید 2 چکیده روایتی درباره وصیت شب رحلت پیامبر( در کتاب الغیبة طوسی وارد شده و در آن علاوه بر دوازده امام، از دوازده مهدی هم سخن به میان آمده و احمدبن اسماعیل بصری با توجه به دوازده مهدی یاد شده، خود را به عنوان اولین مهدی معرفی کرده و برای اثبات ادعای خود به این حدیث استناد کرده و با توجه به شهادت طوسی در نقل تعدادی حدیث از خاصه که حدیث مورد بحث هم یکی از آنهاست، آن را صحیحالسند دانسته است، در حالی که شهادت طوسی به این معنا نیست که راویان این دسته از روایات و از جمله روایت وصیت شیعه امامی هستند، چون سه شیعه غیر امامی و حداقل شش راوی عامیالمذهب در سند این روایتها وجود دارد، از طرفی مذهب تعدادی از راویان حدیث وصیت هم معلوم نیست، بنابراین با وجود شش راوی عامه و سه شیعه غیر امامی و یک امامی فاسدالمذهب، نمیتوان به اعتبار شهادت طوسی قائل به خاصه و شیعه امامی بودن راویان حدیث وصیت شد.
پس این سخن که (شما در رجال بر سخن طوسی اعتماد میکنید، آیا سخن او اینجا برای شما بیارزش است؟ یا اینکه هوی و هوس شما را بر زمین زده است؟)، تهمت زدن به علمای شیعه و مغالطه و نشانه استیصال و تهی بودن فرد از استدلال است، آیا تلاش برای اثبات اعتبار روایتی ضعیف به هر قیمت ممکن و بدون رعایت موازین صحیح رجالی تبعیت از هوی و هوس است یا بررسی علمی یک ادعا و رد آن با استدلال و برهان؟ ب) طوسی 11 روایت از عامه و 14 روایت از خاصه درباره ائمه دوازدهگانه( آورده که یکی حدیث وصیت است و گفته است: اگر بگویند خبرهایی که بر صحتشان استدلال شد، خبر واحدند و علمآور نیستند، گوییم دلیل صحت آنها: 1.